تراژان
ترایانوس (تراژان) | |||||
---|---|---|---|---|---|
بهترین امپراتور | |||||
امپراتور روم | |||||
سلطنت | ۲۸ ژانویه ۹۸ میلادی - ۹ اوت ۱۱۷ میلادی (۱۹ سال و ۱۹۳ روز) | ||||
تاجگذاری | ۲۷ ژانویه ۹۸ میلادی | ||||
پیشین | نروا | ||||
جانشین | هادریانوس | ||||
زاده | ۱۸ سپتامبر ۵۳ میلادی ایتالیکا، هیسپانیا | ||||
درگذشته | ۹ اوت ۱۱۷ (۶۳ سال) سلینوس، کیلیکیه | ||||
آرامگاه | |||||
شهبانو | پومپیئا پلوتینا | ||||
فرزند(ان) | هادریانوس (فرزندخوانده) | ||||
| |||||
پدر | مارکوس اولپینوس ترایانوسنروا (پدرخوانده) | ||||
مادر | مارکیا |
مارکوس اولپیوس نروا ترایانوس (به لاتین: Marcus Ulpius Nerva Traianus) (۵۳ میلادی - ۱۱۷ میلادی) که به اختصار ترایانوس یا تراژان نامیده میشود، از سال ۹۸ تا ۱۱۷ میلادی امپراتور روم بود. نزدیکانش او را میستودند و تاریخنگاران عصر حاضر از او با عنوان «بهترین رئیس» (بهترین امپراتور)[یادداشت ۱] یاد کردهاند. امروزه بسیاری از تاریخنگاران و صاحبنظران او را بهدلیل تواناییهایش بهعنوان فرمانده، مدیر و دولتمرد و یکی از کاملترین و صرفهجوترین سیاستمداران تاریخ و از بهترین امپراتوران روم میدانند.
ترایانوس در یک مستعمره رومی به نام ایتالیکا، نزدیک سویل امروزی، در استان هیسپانیا بایتیکا زادهشد، جایی که خاندان اولپیا[یادداشت ۲] از اومبریا و تودی به آنجا کوچ کرده بودند. نروا در سال ۹۷ میلادی او را به فرزندخواندگی پذیرفت. دو سال بعد ترایانوس در مقام امپراتور جانشین وی شد.
پیشتر، او در دوران امپراتوری دومیتیان که سالهای پایانی فرمانرواییاش را با آزارهای سیاسیِ پیوسته و اعدام سناتورها میشناسند، فرماندهٔ نظامی مهمی شده بود. در سپتامبر سال ۹۶ میلادی، پس از ترور دومیتیان، سناتوری پیر و بیپسر بهنام نروا بر تخت نشست ولی خیلی زود ثابت شد که سران ارتش علاقهای به او ندارند. پس از یک سال کوتاه و پرتنش در قدرت، مخالفتهای گارد پرتورین با نروا از قدرتش کاست، تا جایی که وادار شد برای حفظ مقام خود محبوبترین فرد در میان فرماندهانِ آن دوره، ترایانوس، را به فرزندخواندگی بپذیرد و او را وارث و جانشین خود کند. کمی بعد، نروا در پایان ژانویه ۹۸ درگذشت و بیآنکه تَنِش یا مخالفتی با این کار در میان باشد، امپراتوری را برای ترایانوس به ارث گذاشت.
ترایانوس خود را امپراتوری لایق و کامل نشان داد، چنانکه هر فرزندی که در عهد او متولد میشد مردم میگفتند سعادتمند است زیرا در دوران سلطنت ترایانوس بهدنیا آمده است. زمان این امپراتور یکی از بهترین ادوار تاریخ روم بود. او در عینحال که فرماندهی قابل و دولتمردی باهوش و مدبر بود، قلبی رئوف داشت و علاقهمند به کارهای خیر بود.[۱]
در زمان فرمانروایی ترایانوس، امپراتوری روم به لطف سلطه بر ارمنستان، آشوریه، بینالنهرین و حتی قلمرو داکیه و پادشاهی نبطیها (استان عربیه)[یادداشت ۳] به بیشینه وسعت خود رسید (۵ میلیون کیلومترمربع).[۲][۳] تصرّف داکیه (رومانی کنونی) ثروتهای سرشاری از جمله معادن ارزشمند طلا و نقره را به امپراتوری سرازیر کرد؛ اما حمله به قلمرو شاهنشاهی اشکانی به دلیل شورش تازه در یهودیه ناتمام و ناکام ماند. ترایانوس پس از مرگش در ۱۱۷ میلادی یک اقتصاد جهانی فعال، بهویژه در قسمت شرقی امپراتوری، بر جای گذاشت.
یکی از رویدادهای مهم حکومت ترایانوس حمله به شرق بود. میان سالهای ۱۰۲ تا ۱۱۲ میلادی، رومیان از این که اشکانیان حاکمی دستنشانده را بدون هماهنگی رومیها بر ارمنستان گماشته بودند خشمگین شدند، چراکه ارمنستان سرزمینی پادشاهی بود که از سالها قبل دو امپراتوری بزرگ رومی و اشکانی بهطور مشترک بر آن نفوذ داشتند. ترایانوس نخست به ارمنستان لشکر کشید و شاه ارمنستان را، که اشکانیان گماشته بودند، گرفت و ارمنستان را به امپراتوری روم منضم ساخت. سپس به سوی جنوب حرکت کرد و به بینالنهرین، سرزمین غربی اشکانیان، وارد شد و شهرهای آدیابن، الحضر، بابل، سلوکیه و تیسفون را تصرف کرد و از رود دجله به طرف خلیج فارس رفت و بیرق روم را برای نخستینبار در آبهای آن برافراشت[۴] و شهر بزرگ شوش را هم تصرف کرد، اما با خروج ارتش روم، ایرانیان شوریدند و بدین ترتیب، شهرهای نامبرده باز بهدست اشکانیان افتاد و خسرو اشکانی دوباره به حکومت رسید.[۵]
به موازات تصرف قلمروها، ترایانوس همچنین برنامه ساختمانسازی عمومی عظیمی را هدایت کرد که شهر روم را دگرگون کرد و بناهای یادبود بسیار برجای گذاشت؛ از جمله حمامهای بزرگی که وقف او شدند، ناحیه وسیعی که در برگیرنده فروم ترایانوس و بازار ترایانوس بود و در آنها هنوز هم ستون ترایانوس، که یادبود پیروزی او بر داکیهاست، پابرجاست. همچنین، سیاستهای اجتماعیای دنبال کرد که پیش از او سابقه نداشت، برای نمونه مؤسسه خیریهای[یادداشت ۴] برای کمک به کودکان نیازمند تأسیس کرد.
پس از مرگ ترایانوس، سنا او را به مقام ایزدی رساند و خاکسترش را به پای ستون ترایانوس ریختند. فرزندخواندهاش، هادریانوس، جانشین وی شد. هر چند بر همگان روشن نبود که ترایانوس او را به جانشینی خود منصوب کردهباشد. هادریانوس سیاستهای توسعهطلبانهٔ ترایانوس را پیگیری نکرد و همه قلمروهایی را که او در جریان لشکرکشی به ایران بهدست آوردهبود به اشکانیان باز داد و در عوض، رومیسازی ایالات را در سیاست خود پیگرفت.
منابع تاریخی
[ویرایش]هیچ زندگینامهای از ترایانوس در دست نیست، چرا که سوئتونیوس سری کتابهای خود به نام در باب زندگی قیصرها را با شرح زندگی دومیتیانوس به پایان میرساند. آنچه دربارهٔ ترایانوس در دست داریم، کتاب ستایش ترایانوس[یادداشت ۵] است که وقف او شده است؛ این کتاب ویرایشی از نطق گایوس پلینیوس دوم[یادداشت ۶] است که او برای قدردانی از کسب منصب کنسولی در سنای روم ایراد کرد.[۶] سند مهم دیگری که معاصر ترایانوس است ده نامهای هستند که همین پلینیوس به والدین و دوستانش نگاشت (کتابهای یکم تا نُهم) و کتاب دهم نیز به نامهنگاری با خودِ ترایانوس اختصاص دارد.
کتاب تاریخ قیصرها، که ادامهٔ ایدهآلی از کتاب سوئتونیوس است، بهجای نمانده و همین کتاب نیز از زندگی امپراتور بعدی، هادریانوس، آغاز میشود، هرچند اطلاعاتی دربارهٔ خود ترایانوس هم دارد. بهترین منبع راهنمای آن زمان که اکنون باقیماندهْ روایات دیون کاسیوس است که تنها به واسطهٔ چکیدهها و اقتباسهای دوران بیزانسی از کتاب شصت و هشتمِ (LXVIII) او بهدست ما رسیده است.
دیگر منابع مهم برای بازبینی دوران ترایانوس عبارتاند از: کتاب در باب قیصرها[یادداشت ۷] نوشته سکستوس آئورلیوس ویکتور، کتابی با نویسندهای ناشناس بهنام چکیدهای در باب قیصرها،[یادداشت ۸] بهعلاوه چکیده تاریخ روم[یادداشت ۹] نوشته فلاویوس اوتروپیوس[یادداشت ۱۰] کتابی با نام " هفت کتاب تواریخ علیه بتپرستان"[یادداشت ۱۱] اثر ارسیوس، و کتاب تاریخ کلیسایی[یادداشت ۱۲] نوشته اوسبیوس قیصری.[۷]
درنهایت، افزونبر این منابع ادبی و مکتوب، منابع یادبودی نظیر ستون تراژان در فروم تراژان، طاق تراژان در بنونتو، و حاشیه زینتیهای طاق کنستانتین در رم نیز از دیگر منابع هستند.[۸] به این منابع میتوان شمار بسیاری از حکاکیهای سنگنبشتهها در سراسر خاک امپراتوری را نیز افزود که در این میان لوحی که (اینجا) در سال ۱۷۴۷ میلادی در لوگانیانو وال دآردا کشف شد، از بقیه برجستهتر است.[۹]
نامها و القاب
[ویرایش]- ۵۳، با نام مارکوس اولپیوس ترایانوس[یادداشت ۱۳] متولد شد.
- ۹۷، نروا او را فرزندخوانده خود نمود، لقب «گرمانیکوس» به معنای فاتح ژرمانیا را نیز گرفت: کایسار- دیوی- نروائه- فیلیوس- نروا- ترایانوس- گرمانیکوس.[یادداشت ۱۴]
- ۹۸، با مرگ نروا به امپراتوری رسید: ایمپراتور- کایسار- دیوی- نروائه- فیلیوس- نروا- ترایانوس- آگوستوس- گرمانیکوس[یادداشت ۱۵]
- ۱۰۲، لقب «داکیکوس» به معنای فاتح داکیه را پس از پایان جنگ اول داکیه دریافت کرد: ایمپراتور. کایسار. دیوی. نروائه. فیلیوس. نروا. ترایانوس. آگوستوس. گرمانیکوس. داکیکوس[یادداشت ۱۶]
- ۱۱۴، سنای روم به او لقب «اُپتیموس» به معنای «بهترین» را داد: ایمپراتور- کایسار- دیوی- نروائه- فیلیوس- نروا- ترایانوس- اُپتیموس- آگوستوس- گرمانیکوس- داکیکوس[یادداشت ۱۷]
- ۱۱۶، لقب «پارتیکوس» به معنای فاتح پارت را بهخود اختصاص داد: ایمپراتور- کایسار- دیوی- نروائه- فیلیوس- نروا- ترایانوس- اُپتیموس- آگوستوس- گرمانیکوس- داکیکوس- پارتیکوس[یادداشت ۱۸]
- با مرگ او در ۱۱۷ نام کامل او عبارت بود از: ایمپراتور- کایسار- دیوی- نروائه- فیلیوس- نروا- ترایانوس- اُپتیموس- آگوستوس- گرمانیکوس- داکیکوس- پارتیکوس- پونتیفکسماکسیموس. - تریبونیکیائهپوتستاتیسXXI. ایمپراتورXIII. کنسولVI. پاترپاتریائه[یادداشت ۱۹]
ترایانوس پس از مرگش توسط سنا ایزدانگاشته شد. وی نخستین امپراتوری بود که عنوان افتخاری «پارتیکوس» (فاتح پارت) را به خود اختصاص میداد،[یادداشت ۲۰] و بعد از مرگش نیز عنوان «دیووس ترایانوس پارتیکوس»[یادداشت ۲۱] را برای او محفوظ نگه داشتند، هر چند که امپراتور آینده نتیجه نهایی نبرد با پارتیان را به باد فراموشی سپرد؛ این در حالی بود که تمام امپراتورهای دیگر لقب پیروزمندانه جنگی خود را پس از ایزدانگاشتگیشان از دست میدادند.[۱۰]
کودکی و جوانی
[ویرایش]اصالت خانوادگی
[ویرایش]ترایانوس (تراژان) از یک گروه مستعمرهنشینان ایتالیایی در شهر ایتالیکا (امروزه سانتیپونثه، نه چندان دور از سویل) در ایالت رومی هیسپانیا بائتیکا (امروزه اندلس) برآمد.[۱۱] اصل و نسب اجداد ترایانوس یعنی خاندان اولپیا، به شهر تودی در اومبریا بازمیگشت. شهر مستعمراتی ایتالیکا در ۲۰۶ پیش از میلاد توسط گروهی از کهنهسربازان، لژیونهای رومی و متحدان ایتالیایی زخمی یا بیمار ارتش شیپیو آفریکانوس تأسیس شد.[۱۲] بسیار محتمل است که اولین اجداد خاندان اولپیا که در اینجا ساکن شدند از همین ارتش برخاسته باشند، یا اینکه بعدها به عنوان شهروند غیرنظامی در پایان سده اول پیش از میلاد بدانجا رسیده باشند.[۱۳]
مکان و تاریخ تولد
[ویرایش]افزونبر فلاویوس اوتروپیوس[یادداشت ۲۲][۱۴] که در سده چهارم مینوشت، تمامی دیگر نویسندگان باستانی صرفاً گفتهاند که اصالت وی اسپانیایی است و خانوادهاش از ایتالیکا برخاستهاند، بیآنکه به محل تولدش اشارهای کنند.[۱۵]
روز تولد او چهارده روز پیش از اولین روزهای ماه اکتبر یعنی ۱۸ سپتامبر اعلام شده است.[۱۶] با اینحال، سال تولد وی بیشتر مورد بحث است: برخی نویسندگان بر پایه اشتغال او به حرفه سناتوری، سال ۵۶ میلادی را تولد وی میدانند، امّا اکثریت بزرگ تاریخنگاران مدرن میگویند که ترایانوس در ۵۳ میلادی زاده شد.[۱۷]
خانواده
[ویرایش]وی فرزند یک بانوی ایبریایی به نام مارکیا[یادداشت ۲۳] (که از وی اطلاعات کمی در دست است) و مرد سناتور مهمی به نام مارکوس اولپیوس ترایانوس[یادداشت ۲۴] بود، مردی که در حدود سال۵۹/۶۰ یک پرایتور بود و سپس در سال ۶۷ در طول نخستین جنگ یهود-روم، لگاتوسِ لژیون دهم فرتنسیس[یادداشت ۲۵] شد،[۱۷] احتمالاً پیش از آنکه در هیسپانیا بائتیکا پروکنسول شود.[۱۸] اولپیوس ترایانوس (پدر) شاید یکی از اولین شهروندان رومی بود که ناچار نبود در ایتالیا ساکن باشد تا به منصب سناتوری دست یابد و فرماندار استان موطن خود شد.[۱۸] در یهودیه، وی تحت فرماندهی امپراتور وسپاسیانوس به همراه پسر او تیتوس خدمت کرد. سپس در سال ۷۰[۱۹] (و یا دو سال دیرتر در ۷۲)[۲۰] به منصب کنسول سوفکتوس دستیافت.
این پدر در ۷۴/۷۳ در طول تصدی منصب کنسوری در زمان وسپاسیانوس به شأن اجتماعی پاتریسی دست یافت، وسپاسیانوس از این هنگام تا ۷۶/۷۸ به وی حکومت سوریه را برای حدود سه تا پنج سال واگذار کرد،و با اینکار، او را در صدر نیروهای نظامی مستقر در خاور قرار داد.[۲۱] میان پایان ۷۳ و آغاز ۷۴، این پدر با موفقیّت با پارتها نبرد کرد، و به سهولت یک یورش شاهنشاه بلاش یکم را دفع کرد.[۲۲] بهخاطر همین موفقیّتها نشان تریومف[یادداشت ۲۶] دریافت کرد که در آن دوران، نادر و استثنایی بود.[۲۳] سپس به پروکنسولی ایالت آسیا رسید (شاید در ۷۹) و بعد معتمد دربار فلاویان شد. احتمالاً پیش از سال ۹۸ درگذشته است، یعنی سالیکه پسرش به امپراتوری رسید.[۲۴]
ترایانوسِ پدر به لطف کنسولیاش توانست وارد جمع معدود مردانی شود که تریومف برگزار کردهاند،[یادداشت ۲۷] و بدینگونه راه ورود پسرش به طبقه سناتورها را هموار کند (بنگرید به سلسله مناصب). دیگر اینکه ترایانوس جوان عمهای به نام اولپیا ترایانا[یادداشت ۲۸] داشت که با پوبلیوس آئلیوس هادریانوس مارولینوس[یادداشت ۲۹] ازدواج کرد، کسی که پسری به نام پوبلیوس آئلیوس هادریانوس آفر[یادداشت ۳۰] داشت که خود پدر امپراتور آینده، هادریانوس، شد.[۲۵] در ۸۶ میلادی هادریانوس آفر درگذشت و ترایانوس، بههمراه یک شهسوار رومی اهل ایتالیکا به نام پوبلیوس آکیلیوس آتیانوس[یادداشت ۳۱] سرپرستی و قیمومیت هادریانوسِ ده ساله و خواهرش آئلیا دومیتیا پائولینا[یادداشت ۳۲] را عهدهدار شد.[۲۶] پائولینا خود چند سال بعد در حدود ۹۰ میلادی با لوکیوس یولیوس اورسوس سرویانوس[یادداشت ۳۳] که بعداً برای سه مرتبه به کنسولی رسید، ازدواج نمود.[۲۵]
مادر وی مارکیا بود،و احتمالاً اصل و نسبش به خاندان مارکیا[یادداشت ۳۴] بازمیگشت؛ خانوادهای محتملاً سناتوری با منشأ ایتالیکا[یادداشت ۳۵] و مقام کنسولی در دوران امپراتورتیبریوس. خواهر وی اولپیا مارکیانا[یادداشت ۳۶] بود و میدانیم که پیش از ۵۰ میلادی زاده شده است،[۲۷] و با ماتیدیوس (احتمالاً گایوس سالونیوس ماتیدیوس پاتروینوس[یادداشت ۳۷]) در حدود ۶۳ میلادی ازدواج کرد. ماتیدیوس یک پرایتور بود،و پیش از مرگ محتملش در ۷۸ میلادی، عضوی از دربار مذهبی بود؛ و از این وصلت سالونینا ماتیدیا زاده شد.[۱۶] ماتیدیا خود حداقل دوبار ازدواج کرد، یکبار با میندیوس،[یادداشت ۳۸] که از این وصلت دختری به نام ماتیدیا[یادداشت ۳۹] زاده شد؛ دومین ازدواجش با کنسول لوکیوس ویبیوس سابینوس[یادداشت ۴۰] بود،و از این وصلت ویبیا سابینا زائیده شد، کسی که همسر امپراتور آینده، هادریانوس شد.[۱۶]
-
سالونینا ماتیدیا، دختر اولپیا مارکیانا یا خواهرزادهٔ ترایانوس (موزه لوور)
-
پومپیئا پلوتینا، همسر ترایانوس (موزههای کاپیتولین)
جوانی و ازدواج
[ویرایش]شیرخوارگی و کودکی ترایانوس در پردهای از ابهام هستند، امّا مطمئناً از آموزش و تعلیم متناسب با طبقه اجتماعی خود بهرهمند شد،و دستور زبان، سخنوری و یونانی را آموخت. وی در حدود سال ۷۵/۷۶ با پومپیئا پلوتینا[یادداشت ۴۱] ازدواج کرد؛ کسیکه دختر لوکیوس پومپیئوس[یادداشت ۴۲] و پلوتیا[یادداشت ۴۳] بود؛ خانوادهای متنفذ که احتمالاً اصالت هیسپانیا داشتند و پلوتینا شیرخوارگیاش را در استان اوئلوا گذراند. پلوتینا زنی خونسرد، بافرهنگ و فهیم بود.[۲۸][۲۹] او همچنین به سبب علاقهاش به فلسفه شناخته شده است، به قدری که مکتب اپیکور در آتن تحت حمایت وی بود.[۳۰] وصلت فرخنده وی با ترایانوس فرزندی در پی نداشت.
خدمت نظامی-سیاسی در زمان دودمان فلاویان (۹۶–۷۱)
[ویرایش]راجع به شروع حرفه سناتوری ترایانوس (تراژان) در قبل از سال ۸۹ میلادی اطلاعات کمی در دست است.[۲۴] محتملاً وی منصب تریبون سربازان را از سال ۷۱ در کنار پدر خود (که لگاتوس لگیونیسِ[یادداشت ۴۴] لژیون دهم فرتنسیس[یادداشت ۴۵] بود) در سوریه روم برعهده گرفت.[۱۷][۳۱] وی ده سال را در همین منصب خدمت کرد، و همین امر نشاندهنده علاقه وی به حرفه نظامی است.[۱۱] تحت امپراتوری وسپاسیانوس و در سال ۷۸، یا شاید در زمان تیتوس در ۸۱، ترایانوس کوایستور خزانهٔ سنا شد.[۳۲] در ادامه بهنظر میرسد که میان سالهای ۷۹/۸۰ و ۸۰/۸۱ به عنوان لگاتوس به پدر خود که پروکنسولِ استان آسیا بود خدمت کرده باشد.[۳۳][۳۴]
ترایانوس سپس در بدو زمامداری دومیتیانوس، و محتملاً در ۸۴ یا ۸۶/۸۷، به منصب پرایتور رسید.[۳۵] با وجود آنکه برای یک پاتریسی مرسوم بود که پس از دو یا سه سال تصدی منصب پرایتوری، خود را کاندیدای کنسولی کند، ترایانوس محتملاً با مشکلاتی با شخص دومیتیانوس مواجه شده بود. میدانیم که در ۸۸ وی به عنوان لگاتوس لگیونیس (فرمانده لژیون) به فرماندهی لژیون هفتم گمینا[یادداشت ۴۶] رسید که در شمال هیسپانیا مستقر بود.[۳۲] در حالیکه در رأس لژیون اسپانیا قرار داشت، دومیتیانوس در طول زمستان ۸۸/۸۹ به وی دستور داد شورش لوسیوس آنتونیوس ساتورنینوس در ماگونیتاکوم (واقع در ماینتس امروزی) در ژرمانیای علیا را سرکوب کند. شورش ساتورنینوس به نحوی خونین توسط آئولوس لاپیوس ماکسیموس[یادداشت ۴۷] سرکوب شد، پیش از اینکه ترایانوس بتواند مداخلهای بکند.[۳۲]
امپراتور دومیتیانوس برای پاداش دادن به وفاداری ترایانوس، وی را به همراه مانیوس آکیلیوس گلابریو[یادداشت ۴۸] در سال ۹۱ به منصب کنسولی گماشت.[۱۱] منصبی که برای فردی اشرافی مانند ترایانوس نسبتاً دیر به دست آمد.[۳۶]
منابع تاریخی در باب زندگی تراژان (ترایانوس) در بین کنسولیاش در سال ۹۱ تا سال ۹۷ مبهم و ناقصاند، و اکثراً از کتاب پلینی کوچک به نام ستایش ترایانوس[یادداشت ۴۹] برگرفته شدهاند که خود نیز کاملاً غیرقابل اطمینان و گاه متناقض است.[۳۷] برای همین دربارهٔ آنچه که در طول این مدت (از سال ۹۱ میلادی) تا فرماندهیاش در استان ژرمانیای بزرگ در سال ۹۷ بر سرش آمده اطلاعی در دست نیست. ظاهراً در جنگهای امپراتور دومیتیانوس در برابر اقوام ژرمانیا (؟۹۷–۹۵) شرکت کرده باشد؛ پیش از اینکه این آخرین بازمانده دودمان فلاویان در ۹۶ میلادی ترور شود. در عوض میدانیم که از دست رفتن یک لژیون رومی در طول نبرد با سرمها و یازیگها منتج به وقوع بحران سیاسی داخلیایی در سال ۹۲ شد.[۳۸] دومیتیانوس هم بهعنوان امپراتور آشکاراً موضعی خودکامه در برابر اشراف روم اتخاذ کرد. میان سالهای ۹۰ و ۹۵ میلادی، یکسری اقدامات با هدف مجازات زنا، اهانت به ذات اقدس ملوکانه و دیگر جرائم به اجرا گزارده شدند.[۳۹] پس از اوت ۹۳، موجی از محکومیتها منجر به حذف اشخاصی شد که ظن مخالفت با رژیم نسبت به آنها وجود داشت.[۴۰] دومیتیانوس، توطئههای متعددی که علیه حکومتش انجام گرفتند را با اعدام پاسخ داد؛ هرچند که شمار سناتورهای اعدام شده (چهارده تن از آنان برای ما شناخته شدهاند) بسی کمتر از اعدام شدگانِ زمان امپراتور کلودیوس بود. بسیاری محکوم و تبعید شدند.[۴۱]
دومیتیانوس با کشتن پسرِ پسر عمویش به نام تیتوس فلاویوس کلمنس[یادداشت ۵۰] در سال ۹۵ نشان داد که تا چه حد غیرقابل پیشبینی است. حتّی اعضای خاندان سلطنتی نیز بیش از این احساس امنیت نکردند. چنین خوف و هراسی بسیاری از افراد را به طرز اجتنابناپذیری به توطئهای جدید واداشت، توطئهای که در ۱۸ سپتامبر ۹۶ صورت گرفت و به قتل دومیتیانوس انجامید.[۴۲] دانستن اینکه سناتورها تا چه حد در این توطئه شرکت داشتند، سخت است، زیرا توطئه مزبور مستقیماً توسط افراد نزدیک به خودِ امپراتور انجام شد؛ که از این میان میتوان به برخی بردگان آزادشده و شاید همسر خودش، دومیتیا لونگینا، اشاره کرد؛ آنهم با حمایت فعال یا منفعل دو تن از فرماندهان گارد پرتورین. مرگ دومیتیان به دودمان فلاویان پایان داد.
فرمانروایی نروا (۹۸–۹۶)
[ویرایش]در سپتامبر ۹۶ میلادی امپراتور جدید منصوب شد. در اینجا با یک سناتور پیر ۶۵ ساله روبرو هستیم، یک سناتور ارشد[یادداشت ۵۱] که نامش مارکوس کوکیئوس نروا[یادداشت ۵۲] بود. وی الگویی مثالی از یک سناتور بود و به کلی در تضاد با دومیتیانوس قرار داشت. برخلاف دستاوردهای سیاسی نروا، دوران کوتاه امپراتوریاش ــ چنانکه مشخصه حکومتهای موقتی (گذار) است ــ ضعفهای بسیار نشان داد.[۴۳] بحث بر سر جانشینی همچنان ادامه یافت امّا اینچنین بود که از یک جنگ داخلی در اواخر دودمان فلاویان اجتناب شد، برخلاف آنچه که با پایان دودمان ژولیو کلودین رخ داده بود.
نروا پسرانی نداشت، و با توجه به سن و سال پیرش مشخص بود که قصدی هم برای ایجاد یک دودمان جدید (چنانکه وسپاسیانوس، دودمان فلاویان را ایجاد کرده بود) ندارد. وی دستیابیاش به امپراتوری را منحصراً به توطئهگرانی که دومیتیانوس را ترور کرده بودند مدیون بود، هر چند که خود محتملاً در رخداد و موفقیّت توطئه نقشی فعالانه نداشت.[۴۴] افزونبر اینها، نروا به اندازه دومیتیانوس مورد علاقهٔ نظامیان نبود. حقیقت این بود که وی تاکنون در طول زندگی حرفهای خود یک لژیون را هدایت نکرده بود و حتّی استاندار یک استان رومی هم نشده بود؛[۴۵] و طبیعتاً هیچ افتخار نظامی هم نداشت که به نظامیان نشان دهد.[۴۶] همچنین سنا، امپراتور جدید را تأیید نکرد مگر پس از جروبحثهایی بر سر تأیید او.[۴۷] نارضایتی ارتش و گارد پرتورین و نیز پشتیبانی ضعیف سنا همگی دست به دست هم دادند تا جایگاه امپراتور بهشدّت شکننده شود. حتّی یک توطئه علیه او در ابتدای ۹۷ میلادی نیز برملا شد.[۴۸] در پانونیا، فیلسوفی به نام دیو کریسوستوموس[یادداشت ۵۳] موفق شد جرقه یک شورش را بخواباند، در ژرمانیای بزرگ نیز یکسری سرکشیها در برابر فرمانروای جدید به وقوع پیوستند و پادگانها به آتش کشیده شدند و یک لژیون نیز از بین رفت امّا ترایانوس (تراژان) به عنوان استاندار، به نام امپراتور جدید نظم و آرامش را به شهر بازگرداند.[۴۶]
یکسال پس از به قدرت رسیدن نروا، کاسپریوس الیانوس،[یادداشت ۵۴] فرمانده سابق گارد پرتورین امپراتور دومیتیانوس، همچنان در میان اعضای گارد مزبور محبوب بود.[۴۹] وی منصب خود را تا سال ۹۴ میلادی که بازنشسته شد یا از چشم افتاد، در دست داشت. وجود وی یک بداقبالی برای نروا بود، بهطوریکه او (الیانوس) در میان اعضای گارد خواستار سرهای قاتلان امپراتور سابق (دومیتیانوس) و محاصرهٔ کاخ امپراتوری برای دستگیری عوامل قتل او شد، و توجیه وی نیز این بود که امپراتور جدید (نروا) آنان را محاکمه نکرده است. وی توفیق یافت کُشندگان امپراتور پیشین را اعدام کند، که از میان آنان برخی خود عضو گارد بودند؛ و او این کارها را با وجود مخالفت امپراتور انجام داد، و همین کار برای تضعیف جایگاه امپراتور کافی بود. نروا اینچنین ناچار شد ضمن یک سخنرانی عمومی از الیانوس بهخاطر این ابتکار تشکر کند.[۵۰]
از این هنگام، نبردی بر سر جانشینی امپراتور نروا به جریان افتاد. برخی از جانشینی مارکوس کورنلیوس نیگرینوس کوریاتوس ماترنوس[یادداشت ۵۵] که از ژنرالهای ارشد دومیتیانوس و فرماندار فعلی سوریه روم (و در نتیجه در رأس نیرومندترین نیروی مسلح روم در قلمروهای خاوری) بود، پشتیبانی میکردند؛ برخی هم از ترایانوس، که ظاهراً در آن هنگام فرماندار ژرمانیای بزرگ یا شاید پانونیا بود، طرفداری میکردند. ترایانوس میتوانست روی سه/چهار لژیون و شماری نیروی کمکی مستقر در ایالت خود که حدوداً ۳۵۰۰۰ نفر بودند حساب باز کند. فرماندار این دو ایالت (یعنی ترایانوس) بیشتر به ایتالیا نزدیک بود و میتوانست نیروی عظیمی مستقر سازد، هم برای تصرف مقام امپراتوری و هم برای حفاظت از او.
در گیر و دار اواخر سال ۹۷ میلادی، با وجودیکه دو جناح در نبردی بر سر جانشینی رویارو بودند، ترایانوس در ایالت خود باقیماند. حامیان او سناتورهایی مانند لوکیوس یولیوس اورسوس سرویانوس،[یادداشت ۵۶] لوکیوس لیکینیوس سورا،[یادداشت ۵۷] گنایوس دومیتیوس کورویوس تولوس،[یادداشت ۵۸] سکستوس جولیوس فرونتینوس و تیتوس وستریکیوس اسپورینا[یادداشت ۵۹] بودند.[۱۱] نروا اکنون تصمیم خود را گرفت: به بالای کاپیتول رفت، و رسماً ترایانوس (تراژان) را [که در این لحظه غایب بود] در ۲۸ اکتبر ۹۷ به عنوان فرزندخوانده خود اعلام کرد؛ دیون کاسیوس میگوید که او عبارات زیر را بر زبان راند:
«برای مصلحت سنا و مردم روم، و همچنین خودم، من مارکوس اولپیوس نروا ترایانوس را به فرزندخواندگی برمیگزینم»
— Cassio Dione، , LCVIII, 3.4
این انتخاب نروا احتمالاً توسط لوکیوس لیکینیوس سورا هدایت شده بود، سناتور متنفذ رومی که به تراژان (ترایانوس) نزدیک بود و را تشجیع کرد برای اجتناب از بحران و جنگ داخلی محتمل، مقام امپراتوری را بپذیرد.[۵۱] گفتنی است که کورنلیوس نیگرینوس (رقیب ترایانوس در جانشینی) نیز همچون او اصل و نسب اسپانیایی داشت و شاید متعلق به طبقه شهسواران بود، هرچند که پرستیژ و اعتبار ترایانوس را نداشت و اساساً مدیون افتخارات و شایستگیهای پدرش بود.
در اکتبر ۹۷، ترایانوس خبردار شد که فرزندخوانده نروا و در نتیجه جانشین او شده است، بهگونهای که هرگونه مخالفت با این اقدام نروا ملغی و بی اثر میبود. اعضای گارد پرتورین حوادث سال چهار امپراتور (۶۹ میلادی) را به یاد میآوردند که در آن موفق شده بودند با موفقیّت بر لژیونها غلبه کنند؛ امّا اینبار غافلگیر شده و ناچار باید در برابر اراده امپراتور کرنش میکردند.[۱۱] ترایانوس بهعنوان جانشین نروا بهرسمیت شناخته شد، و سنا نیز بعداً عنوانهای سزار،[یادداشت ۶۰] اقتدار تریبونی،[یادداشت ۶۱] و اقتدار ارشد پروکنسولی[یادداشت ۶۲] و نیز مقام کنسولی در سال ۹۸ به همراه نروا را به وی اعطا کرد. ترایانوس همچنین عنوان پیروزمند گرمانیکوس[یادداشت ۶۳] را نیز دریافت داشت.[۵۲] محتمل است که ترایانوس هرگز نروا را ندیده باشد و منابع تاریخی نشان نمیدهند که در گذشته میان این دو مرد دیداری صورت گرفته باشد، امّا مشخص است که در طول زمامداری نروا، ترایانوس هرگز به دیدار وی در روم نرفت چراکه در ژرمانیا باقی ماند.
هنگامیکه خبر مرگ امپراتور نروا در ۲۸ ژانویه ۹۸ منتشر شد، ترایانوس در کلن امروزی حضور داشت.[۵۳] این فرزندخواندهاش هادریانوس (امپراتورِ بعد از ترایانوس) بوده که خبر مرگ نروا را به او رسانده است.[۵۴]
ترایانوس، که اکنون بسیار مورد علاقه ارتش واقع بود و توسط اکثریت سنا نیز به رسمیت شناخته شده بود،[۵۵] به نبرد با رقیبان دوران نروا ادامه داد: نیگرینوس عفو شد امّا حکومت سوریه را از دست داد و همین کافی بود تا حمایت ارتش را هم از دست دهد. وی به زادگاه خود، اسپانیا، بازگشت، جاییکه روزهای پایانی عمرش را در آن سپری کرد. ترایانوس تصمیم گرفت فرمانده سابق پرتورینها، کاسپریوس الیانوس، را به راین فرابخواند و بدینگونه او را وادار کرد استعفا داده و از زندگی سیاسی کناره گیرد.[۵۶]
فرمانروایی ترایانوس (۱۱۷–۹۸)
[ویرایش]مردم روم به امپراتور جدید با شور و شوق فراوان درود فرستادند. خبر انتصاب ترایانوس (تراژان) به امپراتوری را چند پیک که در حال رقابت با یکدیگر بودند، به وی رساندند، پیکی که سریعتر از همه ترایانوس را مطلع ساخت همانا فرزندخواندهاش (و امپراتور بعدی) هادریانوس بود؛ در این هنگام ترایانوس در کلن حضور داشت. اینجا ۲۷ ژانویه ۹۸ میلادی بود و ترایانوس چهل و پنج ساله بود.
زمانیکه ترایانوس امپراتور شد، قبل از هرچیز کوشید مطمئن شود که پدرخواندهاش نروا، به فرمان سنا ایزدانگاشته شود.[۵۷] سپس خاکسترهایش را در آرامگاه آگوستوس جای داد.[۵۸] او فوراً رهسپار پایتخت نشد، بلکه خود را مقید کرد به تعویض برخی مردانی که دوست نمیداشت، به تنبیه گاردهایی که در شورش علیه امپراتور پیشین دست داشتند، و به کاستن نصف هدایای سنتی جشن تاجگذاریاش.[۵۹] در غیبت او، در سال ۹۹، برای آن سال آقایان آئولوس کورنلیوس پالما فرونتونیانوس[یادداشت ۶۴] و کوینتوس سوسیوس سنکیو[یادداشت ۶۵] به کنسولی برگزیده شدند؛ فرد دوم یکی از مشاوران نزدیک ترایانوس و یکی از چهرههای بس مهم در دوران پرینکیپاتهی (فرمانروایی) ترایانوس بود. امپراتور جدید همچنین سکستوس سوبورانوس امیلیانوس را به سِمت فرماندهی گارد پرتورین برگزید. ترایانوس سرانجام در پائیز ۹۹ میلادی به روم بازگشت، پس از آنکه مرزهای شمالی را سر و سامان داد. بازگشت وی همچون یک پیروزی جشن گرفته شد؛[۶۰] تریومفی که با هیاهو همراه نبود. او با تواضع و سادگی به روم بازگشت، بیآنکه قدرت خود را به رخ بکشاند. سناتورها صرفاً با یک بوسه از وی استقبال کردند.[۶۱] با بازگشت خود به پایتخت، کنسولی سال ۱۰۰ میلادی را به همراه سکستوس جولیوس فرونتینوس بهدست آورد که سومین مرتبه کنسولی هر دو شخص (ترایانوس و فرونتینوس) بود.
در طول مراسم معارفه در سنا، سناتور پلینی کوچک مدح بیانتهایی در ستایش وی نطق کرد که ضمن آن خواستار آن شد که در امر پیشبرد امور اداری دولت، به مجلس سنا اختیارات بیشتری تفویض شود. ترایانوس این درخواستها را با گشادهرویی پذیرفت و بسیاری از سناتورها را به حکومت استانهای روم فراخواند. با اینحال او کنترل و نظارت نیرومندی بر این فرمانداران اعمال کرد، و نسبت به مایحتاج ایالات توجه خاصی مبذول میداشت و جواز ساختِ ساختمانهای عمومی و عامالمنفعه را برای خود طلب کرد. این امر به وی اجازه داد بسیاری از سناتورهای باجگیر و رشوهگیر را رسوا و تنبیه کند، سناتورهایی که از اخلاق و سیاست ملایم امپراتور پیشین، نروا، سوءاستفاده میکردند. ترایانوس یک نهاد قضائی تشکیل داد تا به این جُرمها رسیدگی و نظارت کند، نهادی که آن را شورای بزرگان[یادداشت ۶۶] نام نهاد؛ در این نهاد قضایی بزرگترین حقوقدانان آن زمان شرکت داشتند، برای نمونه تیتیوس آریستون.[یادداشت ۶۷] بسیاری به سبب سوءمدیریت استانها مورد بازپرسی و تفتیش واقع شدند، با وجود آنکه سنا خود احکامی ملایم برای اینان صادر کرد.
ترایانوس توان و نیروی خود و امپراتوری را صرفاً در راه نبردهای نظامی یا ساختن بناهای عمومی مصروف نداشت: وی همچنین یک دولتمرد فهیم و بشردوست بود، و نسبت به احوال شهروندان خود و متعاقباً اصلاحات اجتماعی و سیاسی توجه نشان میداد. او میزان زیادی از داراییهای شخصی که دومیتیانوس ضبط کرده بود را [به صاحبانشان] بازگرداند، کاری که نروا پیش از مرگ خود آن را آغازیده بود.[۶۲] او در امور حقوقی-قضایی نیز طول مدت کار دادرسی را کاهش داد، و اتهامزنیهای بینام و نشان را قدغن ساخت، و همینطور محاکمه در شرایط فقدان شواهد متقن یا وجود شک و تردید را منع کرد. در مسایل اقتصادی-اجتماعی نیز راهی برای ساماندهی دستگاه اداری (بوروکراسی) یافت و قوانینی به سود خُرده زمینداران روستایی تصویب نمود؛ زمینداران ضعیفی که به سبب گسترش زمینهای زراعی بزرگ[یادداشت ۶۸] اساس حیاتشان تهدید شده بود.[۶۳]
سیاست داخلی
[ویرایش]روابط با سنا
[ویرایش]دوران زمامداریِ (پرینکیپاته) ترایانوس بر عکسِ دومیتیانوس شروع شد، و با مشخصهٔ همکاری وسیع با سنا و بذل و بخشش نسبت به سناتورها برجسته شده بود.[۶۴] زمانیکه در ژرمانیای بزرگ بود، در نامههای اولیه خود به سنا وعده داده بود که هیچ سناتوری بدون دادرسی منصفانه در برابر کوریا[یادداشت ۶۹] (مجمع قضائی) محاکمه نخواهد شد.[۶۵] یکی از اولین اقدامات او همانا اعلام (از طریق سکّههای ضرب شده از ابتدای دوران زمامداریاش) این نکته بود که اقتدار و اتوریتهٔ خود را از سنا گرفته است. او به بسیاری از سناتورها و شهسواران[یادداشت ۷۰] که در دوران دومیتیانوس به تبعید محکوم شده بودند اجازه بازگشت داد، و اموال ضبط شده آنان را بدانان بازگرداند، کاری که از زمان نروا آغاز شده بود. برخلاف دومیتیانوس، ترایانوس هیچگاه به جمعآوری ثروت شخصی به ضرر شهروندان رومی محکوم نشدهبود؛ و نیز هرگز از اتهام اهانت علیه سناتورها استفاده نکرده بود. حتّی بر عکس، سِمتهای مهمی به شهسواران و سناتورهایی که در گذشته با دومیتیانوس مخالف بودند، واگذار کرد.[۶۶] ترایانوس خیلی زود نشانههایی از تواضع و خاکساری از خود نشان داد، و یکبار عنوان پدر میهن[یادداشت ۷۱] که سنا به او پیشنهاد کرده بود را رد نمود. بالاخره این عنوان را در پائیز ۹۸ پذیرفت.[۶۶] سپس از رسم و عادت دودمان فلاویان که منصب کنسولی را به دفعات متعدد و متوالی تصاحب میکردند، دوری کرد؛ به طوریکه در طول دوران زمامداریاش، تنها چهار مرتبه به کنسولی برگزیده شد: در ۱۰۰، ۱۰۱، ۱۰۳، و ۱۱۲. وی در اینکه منصب کنسولی را به سناتورهایی که چندین بار آن را تصدی کرده بودند بدهد، تردیدی به خود راه نداد؛[۶۷] سناتورهایی چون سکستوس جولیوس فرونتینوس (که در سال ۱۰۰ برای سومین بار به کنسولی رسید) و لوکیوس لیکینیوس سورا (در سال ۱۰۷) و خیلی دیگر از سناتورهایی که در دوران زمامداری او برای دومین بار به این منصب دست یافتند.
به لطف این رفتارها، که آشکاراً برابری میان سنا و امپراتور را تقویت میکردند، ترایانوس بر ایدئولوژی خود که جایگاه او را به عنوان اولی بین برابرها[یادداشت ۷۲] تقویت میکرد، تأکید کرد. پلینی کوچک (یکی از سناتورها) از اینکه میتوانند امپراتور را همچون یکی از خودشان بدانند به وجد آمده بود، و نوشت: «امپراتور تابع قوانین نیست، برعکس این قوانین هستند که تابع اویند».[۶۸]
چنانکه پلینی کوچک نقل میکند، از هنگامیکه ترایانوس بیآنکه پسر نروا یا جانشین بیولوژیک وی بوده باشد جای او را گرفت، ایدهٔ بهترین رئیس[یادداشت ۷۳] نیز پیدا شد، ایدهای که اشاره دارد به انتخاب بهترین فرد از میان کاندیداهای جانشینی بر طبق سنت فرزندپذیری در رومباستان و پس از تأیید سنا.[۶۹]
تراژان (ترایانوس) همچنین با توزیع و بذل و بخششهای سخاوتمندانه خود و برگزاری بازیها و تریومفهای باشکوه، به مردم روم نیز توجه نشان داد.[۶۴][۷۰] مارکوس کورنلیوس فرونتو[یادداشت ۷۴] توانایی ترایانوس در کسب رضایت فقرا و اغنیای روم به صورت توأمان (با برگزاری نمایشهای عمومی) را ستود.[۷۱] وی همچنین روابط گرمی با فیلسوفان داشت، بسیاری از آنان توسط امپراتورهای پیشین مانند نرون یا فلاویانها مورد غضب واقع شده بودند. دیو کریسوستوموس[یادداشت ۵۳] یکی از مشاوران او بود.[۷۲]
این سیاست جدید نشان از دوری جُستنِ داوطلبانه از دوران فرمانرواییِ مستبدی چون دومیتیانوس بود، دورانی که با تیرانی شناخته میشد. ترایانوس نه تنها با همین کارهایش مورد تحسین واقع شد بلکه بهخاطر نشان دادن تمامی فضایل باستانی منش نیاکان نیز:[۷۳]
- مردانگی (به لاتین: Virtus): فضیلت، نیروی اخلاقی، و شجاعت کیفیاتی بودند که یک مرد در روم باستان میبایستی از آنها بهرهمند میبود؛ ترکیبی از نیرو، توان اخلاقی، و شهامت؛
- عدالت (به لاتین: Iustitia): برابری، نیرویی اخلاقی است که پایه و اساس نظام حقوقی است؛
- پیتاس (به لاتین: Pietas): شفقت، روح عدالت، احساس مسئولیت، وفاداری، که بر مردانگی (Virtus)، شهامت و فردیت افسار میزند؛
- ترحم (به لاتین: Clementia): شفقت، انسانیت، حُسن، سخاوت، نرمخویی، و بدینگونه صفت عدالت را متعادل میکند، بهویژه هنگامیکه یک محکوم با حکم سختی روبرو باشد.
مفاهیم اساسی چهار فضیلت نامبرده عبارتند از:[۷۳]
- شهروندی (به لاتین: civilitas)
- انسانیّت (به لاتین: humanitas)
- اعتدال (به لاتین: moderatio)؛ خود-کنترلی
- کومیتاس (به لاتین: comitas)؛ به معنای ظرافت، خوبی، سخاوت
- نرمخویی و خضوع (به لاتین: mansuetudo)
- اعتدال و میانهروی (به لاتین: temperantia)
پیش از یکم سپتامبر سال ۱۰۰، ترایانوس از سنا و مردم روم عنوان افتخاری Optimus Princeps به معنای «بهترین رئیس» را دریافت کرد که راجع به خدای ارشد یعنی ژوپیتر بود (لقب ژوپیتر Optimus Maximus به معنای بهترین اعظم بود)، در حالیکه دومیتیانوس تحت حفاظت الهه جنگ، مینروا واقع بود.[۷۴] بعدها حتّی بهترین و نجیبترینِ رئیسها لقب گرفت؛[۷۵] لقبی که بر روی سکّههای حک شده از سال ۱۰۳ به بعد دیده شد.[۷۶]
اداره روم و ایتالیا
[ویرایش]تراژان (ترایانوس) مایل به سکونت دادن روستائیان آزاد در شبهجزیره ایتالیا، سرمایهگذاری و فراهم کردن تدارکات لازم برای گذران معاش و کار در زمینها بود؛ در عوض مهاجران نیز خود را متعهد به دادن بخشی از محصولشان میکردند. این سیستم که در ایتالیایی از آن با عنوان Colonato یاد میشود، نیازمند کنترل و حمایت دولت بود تا بتواند کارایی داشته باشد؛ بدین معنا که از یکسو نیازمند آن بود که دولت از ستمگری مالیاتگیران نسبت به مهاجران یا زیادهخواهی زمینداران بزرگ و تقلیل دادن روستائیان به حالت نیمهبردگی، جلوگیری کند و از دیگر سو، نیازمند حفاظت از مهاجران در برابر راهزنان بود، مهاجمانی که میتوانستند زمینها را ویران کرده و مهاجران را به ترک روستا و رفتن به شهر و رها کردن زمینهای کشت شده وادار کنند.[نیازمند منبع]
برای فائق آمدن بر اضمحلال کشاورزی شبه جزیره ایتالیا، ترایانوس سناتورها را واداشت که حداقل یک سوم سرمایه خود را در ایتالیا سرمایهگذاری کنند. او مهاجرتها از ایتالیا را محدود کرد و کوشید حضور طبقه کارآفرین و نیروی انسانی را در ایتالیا تقویت کند، ایتالیایی که مرکزیت (محوریت) خود را از دست میداد و وارد مرحله انحطاط شده بود. ترایانوس اوراق مالیاتهای معوقه را آتش زد تا فشار مالیاتی بر استانها را کاهش دهد و نیز برخی مالیاتهایی که بر دوش استانها و ایتالیاییها سنگینی میکرد را ملغی ساخت. اینچنین توانست نوعی صندوق مالی مردمی ایجاد کند که به خُرده زمینداران و کارآفرینان وام میداد؛ کسانیکه از این عطایا بهره فراوان میبردند.[نیازمند منبع]
ترایانوس (تراژان) بالاتر از هرچیز، چنانکه پیشتر هم گفته شد، یک انساندوست بزرگ و حامی جوانان رومی بود. برای درمان تیرهروزی قشرهای پَست، و در تلاش برای بالابردن اوضاع اقتصاد منحط شبهجزیره ایتالیا، او مؤسسه خیریه تغذیهای به نام Institutio Alimentaria[یادداشت ۷۵] بنیانگذارد. با این اقدام، ترایانوس بخشی از دارائی شخصی خود را وقف کرد تا برخورداری صدها کودک و نوجوان نیازمند از خوراک را تضمین کند.
بر روی طاق تراژان تصویری از توزیع مایحتاج زندگی به مردم و بهخصوص کودکان فقیر در مؤسسه Institutio Alimentaria به تصویر کشیده شده است؛ و همینطور حجاریهای بازمانده در فروم رم به تأسیس نهاد خیریه Alimenta Italiae برای «پسران و دختران نیازمند غذا»[یادداشت ۷۶] اشاره دارند.
اداره استانها
[ویرایش]داکیه در طول دو جنگ (۱۰۲–۱۰۱ و ۱۰۵ میلادی) موسوم به جنگهای داکیه که ترایانوس در برابر شاه دکبالوس[یادداشت ۷۷] هدایت کرد، تصرف شد و در ۱۰۶/۷ میلادی به صورت یک استان رومی درآمد. استانهای ارمنستان، بینالنهرین، و آشوریه نیز بین سالهای ۱۱۴ و ۱۱۶ میلادی و در اثر نبردهای ترایانوس با پارتیان پدید آمدند. نخستین فرماندار بینالنهرین دکیموس ترنتیوس اسکاریانوس[یادداشت ۷۸] بود. امّا اندکی بعد که ترایانوس درگذشت و هادریانوس در ۱۱۷ به امپراتوری رسید، بینالنهرین به پارتیان بازگردانده شد.
مدیریت اقتصادی و مالی
[ویرایش]تراژان (ترایانوس) با درآمدها و سودهای ناشی از اصلاحات انجام شده، کالجها و نهادهای خیریهای برای فرزندان نامشروع و یتیمهای سربازانش ساخت و برایشان مستمری ماهانه و آموزش کافی تدارک دید. امپراتور با اینکارش، برای امپراتورهای بعد از خود نسلی پیشرو و توانمند تضمین کرد. مشکلات اقتصادی هم با نبردهای نظامی رفع شدند؛ نبردهایی که هدف دوگانهٔ ایجاد ثبات در مرزها و جمعآوری طلا و نقره (که برای ساختمان بناها، پیشبرد اصلاحات و نیز پُر کردن شکافهای اقتصادی دوران امپراتورهای پیشین لازم مینمودند) را تعقیب میکردند. در اثر این کارها بود که جانشین وی، هادریانوس، خود را با یک امپراتوریِ به لحاظ اقتصادی پُربازده و مازاد روبرو دید.
کارهای عامالمنفعه
[ویرایش]امپراتوری، که تا آن زمان به شکل مداوم گسترش مییافت، در زمان ترایانوس بالاخره منابع خود را صرف بهبود شرایط زندگی شهروندان ــ و نه نبردهای تازه ــ کرد. بدینترتیب ترایانوس اقدامات عامالمنفعه را تشویق کرد و راهها و ارتباطات را به دو شکل تقویت کرد: با ترمیم جادههای مادر و با ساخت یا گسترش بندرها جدید؛ تا بلکه با کارایی هرچه بیشتری شهر روم را با دیگر نقاط امپراتوری پیوند بزند. هنر رومی، در زمان فرمانروایی ترایانوس، به مرحلهای رسید که خود را مشخصاً از نفوذ هنر یونانی برهاند، و به اصالتی دست یافت که بر گسترش و توسعهٔ هنر سدههای آینده تا کنون تأثیر بگذارد.[نیازمند منبع]
بندر ترایانوس در فیومیچینو
[ویرایش]در سال ۱۰۳، تراژان (ترایانوس) به بندری که قبلاً کلودیوس ساخته بود (در ناحیه امروزی فیومیچینو)، یک بندر کوچک و تورفتهتر اضافه کرد: یک حوضچه ششضلعی که فضایی ۳۹ هکتاری را میپوشاند و از طریق کانالها به بندر کلودیوس (بزرگتر)، رود تیبر، و نیز دریا وصل میشد. این حوضچه هنوز هم برجای مانده و اکنون یک تالاب[یادداشت ۷۹] است. دور تا دور این حوضچه را انبارهای گمرکی-بندری احاطه کرده بودند و هنوز برخی از آنان قابل مشاهدهاند. ظرافت آجرکاری[یادداشت ۸۰] آن قابل توجه است.[۷۷] این مجموعه بندری، روم را به نواحی غربی امپراتوری متصل میکرد. معماری این طرح بر عهده معمار نبطی-یونانی به نام آپولودوروس دمشقی بود.
این مجموعه بندری که از آن با عنوان Portus نامبرده میشود، تا بیش از ۵۰۰ سال بندر اصلی روم و شریانی برای واردات همه چیز (از شیشه، سرامیک، مرمر و بَرده گرفته تا حیوانات وحشی آفریقایی برای اجرای نمایش در کولوسئوم) بود.
بندر آنکونا
[ویرایش]در حوالی سال ۱۰۰ میلادی، ترایانوس دستور به گسترش بندر آدریاتیکی آنکونا داد تا روم را به استانهای شرقی امپراتوری متصل کند. برای تحقق بخشیدن به این کار، ترایانوس یک موجشکن سنگین در آنجا ساخت تا حفاظت در برابر امواج دریا تقویت شود. سنا و مردم روم نیز بر روی این موجشکن یک طاق ساختند تا از امپراتور به خاطر ایمنتر کردن این «دروازهٔ ایتالیا» سپاسگزاری کنند.
این طرحها نیز توسط آپولودوروس دمشقی انجام شدند.[۷۸] حتّی امروزه نیز موجشکن و اسکلهٔ ترایانوس بخش مهمی از بندر آنکونا را تشکیل میدهند و طاقی که به افتخار او ساخته شده نیز بر روی همین موجشکن قد برافراشته است. در یک ناحیه باستانی بازمانده کارخانههای کشتیسازی و انبار اسکله به چشم میخورند.[۷۹]
فروم ترایانوس و ستون ترایانوس
[ویرایش]ترایانوس (تراژان) همچنین شهر مرکزی روم را با ساختن یک فروم عظیم و بنایی آجری در همسایگی آن، نوسازی کرد؛ بناهایی که بر سراشیبی تپه کوئیرینال (یکی از هفت تپه رم) ساخته شدند. مجموعهٔ غیرعادی آن فروم (که در سال ۱۱۳ افتتاح شده بودند) مشکلات ازدحام و شلوغی جمعیت روم در مرکز شهر و پیرامون جاده مقدس را رفع کرد. این طرح هم تحت نظارت آپولودوروس دمشقی بود.
این طرح شامل بازیلیکا اولپیا، میدان، ستونها، دفاتر، دو کتابخانه، و معبد تراژان[یادداشت ۸۱] بود و افزونبر اینها، یک ستون به نام ستون تراژان به پاس فتوحات نظامی او در جنگهای داکیه نیز ساخته شد که امروزه هم یکی از نمادهای جاودانگی شهر روم است. ارتفاع آن حدود ۳۰ متر و پهنایش ۴ متر است، در اصل رنگآمیزی شده بود، در درون آن یک پلکان حلزونی با ۱۸۵ پله به سقف ستون راه میبُرد و بیرون آن نیز یک حاشیه زینتی به صورت مارپیچ با بیش از ۲۰۰۰ نقش برجسته، آن را پوشانده است. در نوک ستون تندیسی از ترایانوس قرار داده بودند که در ۱۵۸۸ میلادی با تندیسی از پطرس جایگزین شد.[۸۰][۸۱]
سیاست مذهبی
[ویرایش]ترایانوس (تراژان) در امور مذهبی بسیار مداراگر بود، با اینحال همچون بخش اعظم رومیان، برخی از مذاهب را بهسان تضعیفکننده امپراتوری میدید، برای مثال مسیحیت را. علیرغم این، او کوشید سرکوبها و فشارهای بیش از اندازه را محدود یا از آن اجتناب کند. راجع به تعقیب و آزارهای دوران ترایانوس علیه مسیحیان، برخی اسناد و شواهد بس مهم برای ما بر جای ماندهاند. نخستین آنها یک نامه است که توسط پلینی کوچک به امپراتور نوشته شده است، زمانیکه پلینی در حدود سال ۱۱۰ در استان بیتینی یک لگاتوس بود. پلینی خط مشیایی را که تا آن زمان در برابر مسیحیان دنبال میشد و نیز اتهامات وارده بر آنان را توصیف میکند، امّا در عینحال خواستار آن میشود که خط مشی رفتارش در برابر مسیحیان هرچه بیشتر روشن شود. در نامه مزبور، نگرش منفی نسبتبه کیش مسیحیت که در آن عصر بهطور گستردهای در محفل امپراتوری و روشنفکران آن زمان رایج بود و پلینی هم با آن موافق بود، دیده میشود: «[مسیحیت] چیزی بیش از خرافه نیست».[یادداشت ۸۲]
سند دومی که رویکرد رومیان نسبت به مسیحیان را نشان میدهد همانا دستنوشتهای از امپراتور است که پاسخ رسمی اوست و در آن امپراتور چگونگی برخورد با مسئله مسیحیت که تا حدود ۱۴۰ سال معتبر باقیماند را دیکته میکند: هیچگونه جستجوی فعال مسیحیان صورت نگیرد امّا در موارد شکایت، تنها اگر آنان از اهدای قربانی به خدایان (با انداختن گندمهای بخور به پای تندیس امپراتورـ اقدامی که بیشتر اقدامی سیاسی بود تا مذهبیـ یا در صورت امتناع، ترایانوس اهدای یک هدیه ساده به تندیس یکی از خدایان را تجویز کرد) امتناع ورزیدند، باید محکوم شوند.[۸۲][۸۳]
این نامهنگاریها نکات جالبی را نیز به ما مینمایانند: جدا از اتفاقنظر عمومی، پلینی تقریباً هیچچیز در مورد مسیحیان نمیدانست، و از آن هم کمتر دربارهٔ جرائم ارتکابیشان، در مورد مجازاتهای لازم و نیز هنجارها و رویههای قضائی که باید در برابر آنها به کار بندد. از این مطلب برمیآید که در آن دوره قوانین یا احکامی بر ضد مسیحیان وجود نداشتند، و حّتی امپراتورها هیچگاه موضعی رسمی در برابر آنان اتخاذ نکرده بودند و هیچ رویه دادرسی در برابر مسیحیان چنان اهمیتی نداشته که بتواند سابقه قضائی قویایی برای یک دادرس رومی شود. پاسخ ترایانوس، از یکسو نشانگر دشواری ایجاد اصول و رویه عام حقوقی برای محکوم کردن مسیحیان است و از دیگر سو، به نظر میرسد که بیشتر نگران حفاظت از بیگناهان است تا تبرئهٔ مجرمان: محاکمه مجرمان، امّا در عینحال اجتناب از تعقیب آنان، و بسنده کردن به اعطای قربانی به خدایان.[۸۴]
سیاست خارجی
[ویرایش]سالهای نخست: گسترش در طول مرزهای شمالی (۹۹–۹۸)
[ویرایش]تراژان (ترایانوس) با وجود مرگ سلف خود، نروا، همچنان در ژرمانیا باقیماند و تا حداقل دو سال به روم بازنگشت. چنین غیبت طولانی مدتی از پایتخت [آنهم از سوی یک امپراتور] به نظر غیرمعمول میآمد، به حدی که بسیاری پنداشتند که جنگی با ژرمنها در شرف وقوع است.[۸۵] امپراتور جدید، لوکیوس یولیوس اورسوس سرویانوس[یادداشت ۸۴] را به جانشینی خود در استان ژرمانیای بزرگ[۸۶] و لوکیوس لیکینیوس سورا را نیز به ژرمانیای کوچک سپرد؛ این دو نامبرده از معتمدین او بودند که در آن زمان به دو ستون فرمانروایی ترایانوس بدل گشتند.[۸۷]
ترایانوس باقی سال ۹۸ را به گشت و بازرسی مرزهای شمالی امپراتوری در طول راین و دانوب اختصاص داد. اولین سالهای فرمانرواییاش به تثبیت آرامش در مرزهای شمالی بهخصوص نسبتبه اقوام ژرمن سپری شدند.
در طول زمستان ۹۸/۹۹، ترایانوس از استانهای دانوبی بازدید کرد و اقداماتی برای گسترش و تقویت دفاع مرزی انجام داد، و اینچنین سیاست دومیتیانوس را پیگرفت. درست در همین دوران بود که مشغول ساخت خطوط مرزی میان رود نکار و اودنوالد شد. این کار بدو اجازه داد از وفاداری سربازان مرزی و ایالتی اطمینان یابد، زیرا که هدف اصلی وی همانا آماده شدن برای جنگهای داکیه بود.[۸۸]
جنگهای داکیه (۱۰۶–۱۰۱)
[ویرایش]با وجود اقدامات وسیع در عرصه عمرانی و اصلاحات سیاسی-اقتصادی بسیار، ترایانوس غالباً بهسبب دستاوردها و فتوحات نظامیاش شناخته شده است. معاهده صلحی که میان دومیتیانوس و دکبالوس در سال ۸۹ در پایان جنگ دومیتیانوس با داکیه منعقد شد و منجر به پرداخت سوبسید و کمک مهندسان رومی به دکبالوس و داکیان شد، برای رومیان معاهدهای خفتبار و تحقیرآمیز بود. به رسمیت شناختن یک پادشاه واحد در میان داکیان، که سبب اتحاد تمامی قبایل داکی ساکن کوههای کارپات تحت لوای دکبالوس میشد، وضعیت نظامی-استراتژیک بس شکننده و خطیری در شمال منطقهٔ دانوب برای رومیان پدیدآورده بود. همچنین علل اقتصادی نیز برای این جنگ وجود داشتند؛ و کنترل معادن نقره و طلای داکیه خود انگیزهای دیگر بود. ترایانوس همچنین به دستاورد نظامی بزرگی نیاز داشت که بتواند با آن صعودش به تاج و تخت را مشروع کند و پرستیژ سیاسی خود را در روم افزایش دهد، و بدینگونه بود که خود را برای جنگ با داکیان آماده کرد.[۸۹][۹۰]
تصرف کوهستانهای داکیه میتوانست به بیسازمان کردن و بالتبع تضعیف تمامی خلقهای حوزه کارپات بینجامد، و بدینترتیب نوعی گسترش صلحآمیز استانهای مرزی موئسیا و تراکیه را موجب شود. معادن غنی طلا و مواد دیگر در داکیه هم شاید انگیزههای دیگری برای تصرف داکیه بوده باشند؛[۹۱] امّا جنبه اقتصادی را نباید بیش از اندازه بزرگ انگاشت و به نظر میرسد که هدف بنیادی ترایانوس نبوده باشد. در واقع او در درجه نخست به تنبیه پادشاه داکیان، دکبالوس، میاندیشید؛ کسیکه مسئول اصلی شکستهای امپراتور دومیتیانوس در سالهای ۸۵ و ۸۶ میلادی بود.[۹۲][۹۳]
نخستین جنگ (۱۰۲–۱۰۱)
[ویرایش]در ۲۵ مارس سال ۱۰۱ میلادی ترایانوس (تراژان) روم را در رأس گارد پرتورین ترک گفت و در این عزیمت که فرمانده گارد مزبور به نام تیبریوس لیویانوس[یادداشت ۸۵] و شماری از همرزمان از جمله دست راست امپراتور یعنی لوکیوس لیکینیوس سورا[۹۴] و کوینتوس سوسیوس سنکیوس،[یادداشت ۸۶] لوسیوس کویتوس،[یادداشت ۸۷][۹۵] گنایوس پومپیئوس لونگینوس،[یادداشت ۸۸][۹۶] و امپراتور آینده یعنی هادریانوس او را همراهی میکردند، روانه استان موئسیای علیا شد. برای پشتیبانی این لشکرکشی، ترایانوس فرمانداران جدیدی برای استانهای همجوار برگزید: گایوس کیلنیوس پروکولس[یادداشت ۸۹] را به موئسیای بزرگ و مانیوس لابریوس ماکسیموس[یادداشت ۹۰] را نیز به استان موئسیای سفلی و لوکیوس یولیوس اورسوس سرویانوس[یادداشت ۹۱] را نیز به پانونیا گماشت.[۹۷] وی موفق شد سپاهی متشکل از لژیونهای دانوبی و نیروهای کمکی و وکسیلاتیوهای[یادداشت ۹۲] لژیونهای دیگر که از استانهای متعددی در سراسر امپراتوری آمده بودند، تشکیل دهد. در مجموع نیرویی ۱۵۰۰۰۰ نفری گرد آمد که ۷۵ تا ۸۰ هزار نفرشان از لژیونها و ۷۰ تا ۷۵ هزار نفرشان از نیروهای کمکی بودند.[۹۸] پس از اینکه ارتش روم رود دانوب را پشتسر گذراند، بهسوی قلمرو داکیه راه افتاد بیآنکه با مقاومتی روبرو شود. داکیان امیدوار بودند رومیان را با محصور کردن در میان کوهستانها، به رها کردن خطوط ارتباطی و تدارکاتی وادار کنند. اینچنین بود که تا تاپائه (واقع در ترانسیلوانی) دکبالوس از روی عمد از هرگونه برخورد برجستهای با رومیان اجتناب میکرد.[۹۹] در تاپائه بود که ارتش روم با نیروی داکیان مواجه شد و تصاویری از این نبرد در حاشیه زینتیهای ستون تراژان دیده میشود.[۱۰۰] این نبرد با وجود آنکه با پیروزی رومیان پایان یافت،[۱۰۱] تعیینکننده نبود و بههرحال به داکیان اجازه داد به استحکامات کوهستان اوراستی(اینجا) عقبنشینی کنند و در نتیجه جاده به سوی مهمترین شهر خود یعنی زَرمیزهگِتوسا رجیا را مسدود کنند.[۱۰۲] فرارسیدن زمستان هم توقف عملیاتهای نظامی را سبب شد. ترایانوس هم در طول زمستان نیروهایش را در قلمرو دشمن جای داد و پادگانهایی در اطراف شهر حیاتی زَرمیزهگِتوسا ایجاد کرد و با اینکار مانع رسیدن تدارکات به آنان شد. لوکیوس سورا و لوکیوس سرویانوس به روم بازگشتند تا به عنوان پاداش خدمتشان در اولین سال جنگ، مقام کنسولی را برای آن سال کسب کنند.[۱۰۳] کوینتوس سوسیوس سنکیوس نیز جانشین گایوس کیلنیوس پروکولس در استان موئسیای علیا شد.
در طول زمستان ۱۰۱/۱۰۲، دکبالوس که از سمت غرب توسط لژیونهای رومی محصور شده بود، تصمیم گرفت حملهای ترتیب دهد و جبهه تازهای بگشاید تا قوای رومی را پراکندهسازد و زَرمیزگِتوسا (پایتخت خود) را آزاد کند. پادشاه داکیه کوشید به موئسیای سفلی حمله کند و در این تهاجم توسط سرمهای رخشالان نیز پشتیبانی میشد.[۱۰۴][۱۰۵] دو ارتش داکیها و سرمتها، دانوب را پشتسر گذاشتند و موفق شدند نخستین پیروزی خود در برابر ارتش رومی که بر خطوط دانوب حکمرانی میکرد را کسب کنند. فرمانده و حاکم استان یعنی مانیوس لابریوس ماکسیموس بههر روی توانست پیشروی آنان را محدود سازد.
ترایانوس که نمیتوانست تحمل کند یک دشمن مستقیماً به یک استان رومی حمله میکند، ارتش خود را از استحکامات کوهستان اوراستی بهسوی موئسیا حرکت داد و ضمناً یک پادگان رومی با نفرات کافی را در آنجا باقی گذاشت تا از آن دفاع کنند. این جابجاییِ نیروهایش به لطف جادههای ساخته شده و نیروی دریایی موئسیا[یادداشت ۹۳] به سرعت انجام گرفت تا ترایانوس از موئسیا دفاع کند.[۱۰۶] نخستین نبرد در طول شب و در جایی نزدیک شهر آیندهٔ نیکوپولیس آد ایستروم اتفاق افتاد.[۱۰۷] نبردی با تلفات اندک برای طرفین و بدون نتیجهای تعیینکننده. با اینحال، به محض آنکه رومیان نیروهای تقویتی دریافت کردند، در حد و اندازهای شدند که بتوانند ارتش داکی-سرمی را محاصره کنند.
نبرد تعیینکننده در ادامکلیسی روی داد، نبردی که هم به حال داکی-سرمها و هم به حال رومیان گران آمد. با وجود آنکه نتیجه نبرد مزبور یک پیروزی قاطع برای روم بود، هر دو طرف متحمل تلفاتی بس سنگین شدند. بخش بزرگی از ارتش داکیه نابود شد.[۱۰۸]
در ماه مارس ۱۰۲ میلادی، ترایانوس تهاجم را ادامه داد و با حرکت در طول سه مسیر، روانه قلب پادشاهی داکیه شد: ستون اول ارتش او، دانوب را رد کرد و در طول جلگه رود اولت به پیشروی خود ادامه دادند تا اینکه به گذرگاهِ به قدر کافی بزرگی به نام تورنو روسو[یادداشت ۹۴] رسیدند. دو ستون دیگر هم در طول دو معبر موازی حرکت کردند، در این حال، نقطه همرسی سه ستون مزبور در حدود بیست کیلومتری شمالغرب زرمیزهگتوسا واقع بود، تا به این پایتخت داکیان از پشت حمله کنند.[۱۰۹] دکبالوس که بر اثر شکست در نبرد ادامکلیسی تضعیف شده و پیشروی همزمان گازانبری ارتش روم از سه جبهه پهناور نیز نیروهای او را بیثبات کرده بود، و میدید که استحکامات داکیان یکی پس از دیگری سقوط میکنند و رومیان هم به پایتخت نزدیک میشوند، تصمیم گرفت برای صلح مذاکره کند که بیفایده بود چرا که جنگ خونینتر از گذشته ادامه داشت. در پایان، پادشاه داکیان ناچار شد خود را تسلیم سازد تا از قتلعام جمعیت پایتخت خود جلوگیری کند.[۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲] ترایانوس که در چند کیلومتری پایتخت اردو زده بود، تسلیم او را قبول کرد. شروط صلحی که ترایانوس تحمیل کرده بود، مُهر پایانی بر اولین جنگ داکیه زدند. با وجود موفقیّتها، روشن بود که پیروزی رومیان هم چندان صد در صد نبود، زیرا که نیروهای امپراتوری تضعیف شده و این امر مانع از آن میشد که ترایانوس جنگ را با نتیجهای قاطع به پایان برساند و داکیه را بدل به یک استان رومی کند.[۱۱۳] با وجود آنکه شروط صلح برای داکیان بس زننده بودند دکبالوس همچنان قدرت خود و وحدت پادشاهیاش را حفظ کرد، و همینطور بخش اعظم قلمرو خود را.[۱۱۴] در اینباره که آیا هدف ترایانوس همانا تبدیل پادشاهی داکیه به یک دولت دستنشاندهی روم بوده یا اینکه به یک جنگ دوم قاطعانه با داکیان میاندیشید، چیزی نمیدانیم. اندکی بعد، در پایان ماه دسامبر ۱۰۲ میلادی، ترایانوس روانه روم شد، جاییکه تریومف درخوری برای پیروزیاش برگزار شد و بدو عنوان افتخاری داکیکوس[یادداشت ۹۵] اعطا شد.[۱۱۵][۱۱۶]
میان دو جنگ
[ویرایش]در نتیجهٔ این معاهده، رومیان مواضع خود در قلمرو اشغال شده را مستحکم کردند. نتیجهٔ دیگر این معاهده، ساخت یک پل عظیم به نام پل تراژان (ترایانوس) بود، پلی به درازای ۱٫۱۳۵ متر که کلادووو (در صربستان امروزی) را به دروبتا (در رومانی) متصل میکرد؛ این طرح نیز تحت نظارت آپولودوروس دمشقی بود و بین سالهای ۱۰۳ و ۱۰۵ میلادی ساخته شد و شاهکاری از معماری باستان است.[۱۱۷][۱۱۸] این طرح همچنین ارتباط میان سیرمیوم در استان پانونیا را با ناحیهٔ تازه منضم شدهٔ بانات تسهیل میکرد. ترایانوس از آن همچنین برای حفاظت از لیمس دانوب در برابر اتحاد محتمل داکیان با مارکومانها، کوادی، و یازیگها بهره گرفت.[۱۱۹]
این آمادهسازیهای رومیان برای جنگ، از دید داکیان پنهان نماند، بهطوریکه دکبالوس تصمیم گرفت مواضع کهنهٔ مخروبه و نیز استحکامات حوالی پایتخت را بازسازی کند، ارتش جدیدی پدیده آوَرَد، و حتّی بکوشد متحدان نظامی تازهای بیابد.[۱۲۰]
دومین جنگ (۱۰۶–۱۰۵)
[ویرایش]در سال ۱۰۵ میلادی، رومیان باز دچار یورشی از جانب داکیان شدند، چرا که دکبالوس توانست کنترل بانات ـکه در اشغال رومیان بودـ را بازپسبگیرد[۱۱۴][۱۲۱] و سپس به موئسیا یورش ببرد. این حقیقت که دکبالوس نمیخواست به هیچیک از شروط صلح احترام بگذارد، خود ادامه خصومتها از سوی ترایانوس را مشروع کرد؛ پس سنای روم برای دومین مرتبه به پادشاهی داکیه اعلان جنگ داد.[۱۲۲]
ترایانوس در ۴ ژوئن ۱۰۵ روانه داکیه شد.[۱۲۳] این بار او ارتشی به مراتب عظیمتر از جنگ پیشین گرد آورده بود: ارتشی متشکل از ۱۴ لژیون و تعداد زیادی واحد کمکی،[یادداشت ۹۶] مشتملبر دو لژیون جدید، یعنی Legio II Traiana Fortis[یادداشت ۹۷] و XXX Ulpia Victrix.[یادداشت ۹۸][۱۲۴] مجموع این نیروها بالغبر ۱۷۵ تا ۲۰۰ هزار نفر بودند که نیمی از آنان لژیونر و نیم دیگر از واحد کمکی بودند. این رقم برابر با نصف کل قوای امپراتوری بود. لوکیوس لیکینیوس سورا امپراتور را به عنوان مشاور همراهی کرد، و همینطور هم لوسیوس کوئیتوس و شهسواران آفریقاییاش به علاوه دیگر ژنرالهای برجسته مانند کوینتوس سوسیوس سنکیو و گایوس یولیوس کوادراتوس باسوس.[یادداشت ۹۹][۸۷]
امپراتور هنگامیکه به ساحل رود راین رسید، خود را با وضعی دشوار رویارو یافت. تهاجمات داکیان، استان موئسیای سفلی را ویران کرده بود. بر طبق نقش برجستههای ستون تراژان، دکبالوس حتّی موفق شده بود چندین موضع و استحکامات را تصاحب کند. بسیاری از استحکامات رومیان در والاچیا در حقیقت توسط داکیان اشغال یا محاصره شدند، و همینطور استحکامات حوزهٔ دانوب. عملیات بازپسگیری آنها از سوی رومیان تقریباً تا کل تابستان سال ۱۰۵ به طول انجامید، و این ترایانوس را واداشت که حملهاش به داکیه را تا سال بعد به تأخیر بیندازد.[۱۲۵] امپراتور تصمیم گرفت قوای فرماندار موئسیای سفلی یعنی لوکیوس فابیوس یوستوس[یادداشت ۱۰۰] را تقویت کند.[۱۲۶]
در سال ۱۰۶ میلادی، ترایانوس نیروهای خود را به صف کرد و دانوب را بهواسطه پل تراژان رد کرد. متحدان دکبالوس یعنی بوریها،[یادداشت ۱۰۱] رخشالانها، و باستارنیها، با اطلاع از آمادگی جنگی ترایانوس، پادشاه داکیه را رها کردند، کسی که از چند جهت مورد یورش واقع شده بود.[۱۲۷]
دکبالوس مقاومتی مستأصل و بیرحمانه از خود بروز داد که به قربانیان بسیاری انجامید. او که از تسلیم نمودن خود طفره میرفت، ناچار شد زرمیزهگتوسا رجیا را رها کند. در پایان، پس از محاصرهای دراز و خونین، پایتخت داکیان توسط ارتش رومی که در پایان تابستان این سال در پشت دیوارهایش گردهمآمده بودند، اشغال شد. تمامی استحکامات موجود در کوهستان اوراستی (اینجا) یکی پس از دیگری سقوط کردند.[۱۲۸] ترایانوس اینبار ترجیح داد شروط صلحی مشابه جنگ پیشین به آنان تحمیل نکند؛ اینبار تسلیم و انقیاد کامل پادشاهی داکیه لازم مینمود. جادههای ساخته شده و استحکامات دائمی هم میرفتند تا دشمن را بدون واگذار کردن هیچ امتیازی بدو، منزوی سازند.[۱۲۹] دکبالوس اکنون تصمیم گرفت به شمال در کوههای کارپات پناهنده شود، امّا وقتی محاصره شد، خود را کُشت[۱۳۰][۱۳۱] و بدینترتیب جنگ پایان یافت.[۱۳۲] برای چندین ماه ارتش روم درگیر عملیات سرکوبی شورشهای مردم محلی داکیه بود،[۱۳۳] و در همان حال سکههای ضرب شدهٔ آن سال هم با عبارت Dacia capta یا داکیهٔ فتح شده،[یادداشت ۱۰۲] فتح داکیه را جشن گرفتند.[۱۳۴]
انضمام داکیه
[ویرایش]قلب پادشاهی داکیه یعنی اولتنیا و بانات، به استان رومی جدیدی به نام داکیه منضم شد،[۱۳۵][۱۳۶] استانی که کوههای کارپات و ترانسیلوانی را به عنوان مرزهای خود داشت.[۱۳۷] پادشاهی داکیه بهطور کامل محو نشد، برخی از مناطق آن آزاد ماندند. شهر تازه تأسیسِ اولپیا ترایانا زرمیزهگتوسا (با زرمیزهگتوسا رجیا اشتباه نشود) به عنوان پایتخت استان جدید انتخاب شد.[۱۳۸] بخش بزرگی از دشتهای والاچیا و مولداوی به استان موئسیای سفلی منضم شدند و این استان را گسترش دادند.[۱۳۹] ایجاد استان جدیدِ داکیه در ۱۰۶ میلادی محتملاً به بازسازماندهی نظامی حوزه دانوب مربوط بوده است. در این شرایط بود که استان همسایهاش، پانونیا، به دو بخش تقسیم شد: پانونیای علیا و پانونیای سفلی.[۱۴۰]
اکتشافات اخیر این افسانه که داکیان [پس از شکستشان] توسط رومیان مورد انقراض، دیپورت یا تبعید واقع شدند، را مورد تردید قرار میدهند؛ در عینحال نمیتوانیم امحاءهای جمعیتی قابل توجهی که رخ دادند را نادیده بگیریم.[۱۴۱] جمعیتی که در شهرهای مرکزی پادشاهی داکیه میزیستند، از مناطق صعبالعبوری که کنترل بر آنها دشوار بود به سوی مناطقی صاف و مسطح کوچ داده شدند.[۱۴۲] شهرها ویران شدند و رومیان در عوض چندین سکونتگاه کوچک ساختند که در آنها بسیاری از مستعمرهنشینان استانهای همسایه را اسکان دادند. به همین طریق نیز تمامی سکونتگاههای سلطنتی پادشاهی داکیه ویران شدند. پدیدهای که بیشتر تأثرانگیز بود همانا نابودی نسبتاً کامل مذهب باستانی داکیان بود.[۱۴۳] بر طبق گفتهٔ کریتو، پزشک ترایانوس، ۵۰۰/۰۰۰ اسیر جنگی به سوی روم حرکت داده شدند تا در نمایشهای تریومف که به مناسبت پیروزی ترایانوس برگزار میشدند، شرکت داده شوند؛ هر چند چنین رقمی مبالغهآمیز و ده برابر شده بهنظر میرسد.[۱۴۴][۱۴۵] نسبت بزرگی از مردانی که برای کار مناسب بودند و آنها که اسیر نشده بودند، در ارتش روم استخدام شدند؛ فرایندی که ریسک شورشها را کاهش و شمار نیروی کار را افزایش داد.[۱۴۶]
انضمام پادشاهی داکیه به امپراتوری روم میتواند کاری عجولآمیز و در تضاد با سنت رومیان بهنظر برسد. شاید لازم مینموده که مرزهای شمالیِ حوزه دانوب، با حداکثر سرعت ممکن، با ثبات و ایمن شوند تا جلوی تهدید بربرها گرفته شود. یا شاید سادهتر اینکه ترایانوس خواسته هر سریعتر کنترل معادن غنی طلا و نقره که در داکیه به وفور یافت میشد بهعلاوهٔ خزانهای که این پادشاهی در گذر قرنها انباشته بود، را برای امپراتوری روم تصاحب کند. این استان جدید، داکیه، برای امپراتور منابع سرشاری به ارمغان آورد که فوراً در جنگ وی با اشکانیان[۱۴۷] و البته بیش از همه در ساخت و سازهای باشکوهی که به افتخار پیروزی او بنا شدند، مصرف شد؛ یعنی بناهایی همچون فروم تراژان در روم، طاق تراژان در بنونتو، طاق دیگری در آنکونا، یا تروپائیوم ترایانی که در ۱۰۹ میلادی در ادامکلیسی ساخته شد. در واقع بر روی تمامی این سازهها، عبارت لاتین ex manubiis[یادداشت ۱۰۳] حکاکی شده است که نشان میدهد این سازهها به لطف غنایم جنگی حاصل از جنگ داکیه تأمین مالی شدهاند.[۱۴۸] در داخل فروم تراژان (ترایانوس) ستون مشهوری ساخته شد که بر روی سطح آن یک حاشیه زینتی ۲۰۰ متری حکاکی شده که عملیاتهای ارتش روم را در طول تصرف داکیه به تصویر میکشانَد.
داکیه یکی از آخرین استانهای رومی بود که به امپراتوری روم منضم شد[یادداشت ۱۰۴] و یکی از اولینهایی بود که رها شد، رهاییایی که از سال ۲۵۶ آغاز شد و سرانجام در ۲۷۱ رها شد. با وجود آنکه این استان یکی از آخرین قلمروهایی بود که به تصرف امپراتوری درآمد، فرایند «رومیسازی»[یادداشت ۱۰۵] آن به مراتب آسانتر از دیگر استانها بود، چه از حیث رسوم و سنت و چه از حیث زبانی. تصادفی نیست که این استان امروزه با نام رومانی شناخته میشود، و زبانی که هنوز در رومانی تکلم میشود ــزبان رومانیاییــ خود یک زبان نو لاتین است.
بر طبق منابع تاریخی، بهنظر میرسد که تصرف داکیه غنائم جنگی فراوانی را به خزانه دولتی روم سرازیر کرده است،[۱۴۹] به علاوهٔ ۵۰۰۰۰ اسیر، ۱۶۵ تُن طلا و ۳۳۱ تن نقره.[۱۵۰][۱۵۱][۱۵۲] ظاهراً این غنایم معادل ۲/۷۰۰ میلیون سسترتیوس (واحد پول روم) بوده و به تأمین مالی تریومف باشکوهی از نمایش گلادیاتورها انجامید که در پنجهزار دوئل با یکدیگر رقابت کردند، و همچنین مسابقات متعدد ارابهرانی در سیرکوس ماکسیموس.[۱۵۳]
ترایانوس (تراژان) به آن دسته همرزمان وفادارتر خود که نقشی برجسته در جنگهای داکیه داشتند، پاداش داد: لوکیوس لیکینیوس سورا در سال ۱۰۷ به افتخار نادر سومین دفعه کنسولی مفتخر شد،[۱۵۴] کوینتوس سوسیوس سنکیو نیز در همین سال به دومین کنسولیاش دست یافت و به او درجات و جوایز نظامی[یادداشت ۱۰۶] اعطا شد، و همچنین تندیسی برنزین از او در فروم آگوستوس جای داده شد.[۱۵۵] گایوس یولیوس کوادراتوس باسوس نیز با نشانهای تریومفی[یادداشت ۱۰۷] پاداش داده شد، و لوسیوس کوئیتوس نیز به منصب پرایتوری رسید و به لطف نقش نظامی تعیینکنندهای که سواران موریتانیاییاش در این جنگ داشتند، اجازه یافت به [طبقه] سناتورها وارد شود.[۱۵۶]
تغییر مرکز ثقل استراتژیک نظامی از راین به دانوب
[ویرایش]تصرف داکیه عمیقاً معادلات استراتژیک امپراتوری روم را تغییر داد؛ از این لحظه به بعد بیشترین تمرکز لژیونهای رومی از ناحیه مرزی راین به ناحیه مرزی دانوب انتقال یافت، یعنی رودی که در شمال آن استان تازهتأسیس داکیه واقع بود. در حقیقت در دو استان ژرمنی (ژرمانیای کوچک و ژرمانیای بزرگ) تنها چهار لژیون باقیماند درحالیکه در قرن نخست میلادی این رقم به هشت میرسید، و در عوض تعداد لژیونهای حوزه دانوب به عدد یازده رسید که به قرار زیر توزیع شده بودند: سه لژیون در پانونیای علیا، یکی در پانونیای سفلی، دو تا در هر یک از استانهای موئسیای علیا و سفلی،[۱۵۷] و سه لژیون نیز برای استان داکیه.
انضمام پادشاهی نبطیها
[ویرایش]در سال ۱۰۶ میلادی، رابل دوم،[یادداشت ۱۰۸] یکی از پادشاهان دستنشاندهٔ روم، درگذشت. این واقعه میتواند انضمام پادشاهی نبطیها به امپراتوری روم را سبب شده باشد، امّا چگونگی و انگیزه رسمی این انضمام، ناشناخته هستند. برخی شواهد سنگنبشتهای این گمان را القا میکنند که [این انضمام با] یک عملیات نظامی از سوی نیروهای رومی مستقر در سوریه و مصر همراه بوده است. آنچه میدانیم اینست که در سال ۱۰۷، لژیونهای رومی در ناحیهای پیرامون پترا و بصری مستقر بودند، چنانکه یک پاپیروس یافت شده در مصر این را نشان میدهد.[۱۵۸] اینگونه بود که روم، ناحیهای که بعداً استان عربیا پترایئا نامیده شد را به خود منضم ساخت، استانی که متناظر با جنوب اردن امروزی و شمالغرب عربستان سعودی بود.[۱۵۹] در همین زمان، یک جاده رومی به نام ویا ترایانا نوا[یادداشت ۱۰۹] از عیلا (عقبه امروزی) تا بصری ساخته شد.[۱۶۰] از آنرو که پادشاهی نبطیها آخرین پادشاهی دستنشاندهٔ روم در غرب فرات بود، انضمام این پادشاهی به روم به معنای این بود که تمامی سرزمینهای شرقی روم به استان رومی مبدل شدهاند و بدینسان گرایش به حکومت مستقیم [بر این نواحی] که از زمان دودمان فلاویان آغاز شده بود، تکمیل شد.[۱۵۸] تمامی حوزه مدیترانه از این هنگام بهبعد در دست رومیان بود، رومیانی که به حق آن را یک «دریای شخصی» میپنداشتند و بدان عنوان لاتین mare nostrum به معنای «دریای ما» را دادند.
نبرد در شرق (۱۱۷–۱۱۴)
[ویرایش]در سال ۱۱۳ میلادی، ترایانوس تصمیم گرفت به شاهنشاهی اشکانی یورش ببرد. در این دوره دولت اشکانی به جنگهای جانشینی بلاش یکم در اوج نابسامانی و هرج و مرج به سر میبرد. علتی که این امپراتور برای توجیه آخرین قشونکشیاش داشت همانا ضرورت واکنش به تصمیم خسرو یکم بود که با انتصاب یک پادشاه به تاج و تخت ارمنستان بدون جلب رضایت رومیان، فتنهانگیزی کرده بودند.[۱۶۱] ارمنستان یک دولت حائل (ضربهگیر) میان امپراتوری روم و شاهنشاهی اشکانی بود، پادشاهیایی بود که از زمان نرون، یعنی نیم سده پیش، امپراتوری روم میکوشید هژمونی خود را در آن (که مرز سیاسی و نظامیاش با اشکانیان بود) تثبیت کند.[۱۶۲] ترایانوس قبل از هر چیز بهسوی ارمنستان قشونکشید، پادشاه آن را خلع کرد و قلمرو آن را به روم منضم ساخت.
سپس روانه جنوب شد تا با خودِ اشکانیان رویارو شود. شهرهای بابل، سلوکیه و در نهایت پایتخت آنان یعنی تیسفون را در سال ۱۱۶ متصرف شد. سپس باز حرکت بهسوی جنوب را ادامه داد تا آنکه به خلیج فارس رسید؛[یادداشت ۱۱۰] جایی که بینالنهرین را یک استان رومی اعلام کرد و گله داشت که سالخوردهتر از آن است که بتواند رد پای اسکندر کبیر را پیگیرد.[۱۶۲] نهتنها کل بینالنهرین به تصرف رومیان درآمد، بلکه پیشقراولان رومی تحت فرماندهی لوسیوس کوئیتوس بهسوی اولین سلسلهجبال پارس بهراه افتادند. با اینحال، این تصرف چندان استوار نبود: گستردگی قلمرو اشغالی و حضور گروههای مقاومت و تاکتیک چریکیِ بهرهگیری از کمانداران سوار بر اسب از سوی پارتها، متصرفات رومیان را در معرض خطر قرار میداد.
در ۱۱۶ میلادی، ترایانوس که از سختیها آگاه بود، پنداشت که بایستی سلاح سیاست را در دست گیرد و از اینرو یک پادشاه دستنشاندهٔ پارتی به نام پارتاماسپت را بر تخت اشکانیان نشاند.[۱۶۴] در اینجا بود که بخت جنگی و تندرستی از ترایانوس رویگرداندند: شهر مستحکم هترا بر کرانه رود دجله، در برابر محاصره رومیان مقاومت کرد و سبب مرگ شمار زیادی از محاصرهکنندگان رومیاش شد، در یهودیه و سوریه نیز شورشهای خونینی رخ دادند. ترایانوس ناچار شد نیروهایش را بهسوی غرب حرکت دهد. او محتملاً به این وقایع به عنوان یک عقبگرد ساده [و موقتی] مینگریست، امّا سرنوشت وی را از اینکه ارتش روم را مجدداً بهسوی شرق رهسپار کند، بازداشت.[۱۶۵]
جانشینی
[ویرایش]بعداً در ۱۱۶ میلادی، ترایانوس در کیلیکیه حضور داشت و جنگ دیگری علیه پارتیان را تدارک میدید؛ در حالیکه وی اغلب زیر بارش باران سوار بر اسب میراند و خود را در معرض همان سختی و مشقتهای سربازانش قرار میداد، بیمار شد. در طول بهار، وضع سلامت او رو به وخامت نهاد، شاید بهسبب یک سکته مغزی یا یک بیماری عفونی که در بینالنهرین بدان مبتلا شد،[۱۶۶] و در تابستان هشتم اوت ۱۱۷ در سلینوس[یادداشت ۱۱۱] (غازیپاشای امروزین در ترکیه) بر اثر یک ادم ریه یا سکته قلبی ناشیاز بیماریاش درگذشت. مشخص نیست که آیا او مؤثراً هادریانوس را به عنوان جانشین خود برگزیده بود یا خیر، چه وی از تفاوتهای شخصیّتی میان خود و هادریانوس آگاه بود. برخی میگویند که او فرزندخواندهاش هادریانوس را به عنوان جانشین خود برگزید، امّا دیگران[چه کسی؟]ادعا میکنند که همسر ترایانوس، پومپیئا پلوتینا، بلافاصله پس از مرگ امپراتور، خبر مرگ او را مخفی نگاهداشت و سپس شخصی را اجیر کرد تا با سخنگفتن با صدایی خسته در پشتپرده، هویت او را جعل کند و بدینگونه، مقام جانشینی امپراتور را برای هادریانوس تضمین کرد. دیون کاسیوس که این ماجرا را نقل میکند، پدر خود (کاسیوس آپرونیانوس) را به عنوان منبع گفتهاش یاد میکند، و از اینرو، نقل او محتملاً بر پایه شایعات دوره و زمانهاش است. همچنین این نقل میتواند ناشی از رنجش رومیان از ملکهای باشد که در امور سیاسی مداخله میکند.[۱۶۷]
بههر حال، امپراتور جدید، هادریانوس، در بدو حکمرانیاش، سلطه بر پارتها در بینالنهرین (استان روم) را رها کرد و خودمختاری بس بیشتری به پادشاه دستنشانده اشکانیان اعطا کرد، همین امر در مدتی کوتاه به پارتها اجازه داد پادشاهی خود را بار دیگر تمام و کمال بهدست گیرند. با اینحال دیگر قلمروهای متصرفهٔ ترایانوس، از جمله داکیه، که در مدّتی کوتاه رومیسازی شده بود، برای امپراتوری محفوظ ماندند.[۱۶۸] ترایانوس، این بهترین امپراتور،[یادداشت ۱۱۲] که پیش از مرگش خود را مهیای بازگشت به روم برای برگزاری تریومف میکرد، جسدش سوزانده شد و خاکسترهایش در یک محفظه طلایی نهاده شدند؛ پس از یک تریومف نمادین و یادبودی که در آن همسرش تمثال وی را بر روی ارابهاش حمل کرد، محفظه خاکستر در داخل ستون تراژان قرار داده شد، و با اینکار به قانون سنتی که تدفین در میدانها شهری را منع میکرد بیتوجهی شد. این محفظه بعدها در یورش بربرهای ویزیگوت در طول غارت رم (۴۱۰) دزدیده شد و ردهای آن از میان رفتند، و محتملاً گداخته شد و خاکسترهای داخل آن هم از دست رفتند؛ با اینحال، ستون تراژان (ترایانوس) بازسازی شده و هنوز هم در مرکز شهر روم ایستاده است.[۱۶۹]
بهترین امپراتور (Optimus Princeps)
[ویرایش]یک نمونه از نقش ترایانوس در میراث تاریخی-فرهنگی امپراتوری روم و نیز بخش بزرگی از تاریخ امپراتوری بیزانس، همانا درود (تهنیت) رسمیایی است که هر امپراتور جدیدِ پس از ترایانوس، از سوی سنای روم دریافت میداشت:
[باشد که] نیکبختتر از آگوستوس و برتر از ترایانوس [باشید][یادداشت ۱۱۳]
— Eutropio، VIII, 5
ترایانوس که بهسبب حکومتش، در زندگی مورد تمجید قرار داشت، تنها امپراتوری است که به چالش کشیده نشد؛ او از سوی آیندگانش بهخاطر ترحم و عفوش و نیز روحیه عدالتطلبش تمجید شده است. او از سوی همگان قدردانی شده است: از سوی سنا که با وی تشریکمساعی داشت، از سوی پلبیهای روم که سخاوتمندانه پول و غذا برایشان توزیع میکرد و نمایشهای عمومی بزرگ (مانند جنگ گلادیاتورها) برایشان تدارک میدید و شهر روم را با سازههای باشکوه زیباتر ساخت، از سوی استاننشینانی که بهخاطر تولد وی در هیسپانیا (خارج از ایتالیایِ رومی) با او احساس همذاتپنداری میکردند، از سوی لژیونهایی که ارزش نظامی وی را قدر میدانستند و ترایانوس نیز در مخاطرات جنگی با آنان شریک میشد و «گرسنگی، تشنگی، گردوخاک و عرق را با آنان تحمل میکرد»،[۱۷۰] و در نهایت از سوی روشنفکرانی[یادداشت ۱۱۴] که در فرهنگ رواقیگری او سهیم بودند.[۱۷۱]
در قرون وسطی
[ویرایش]در قرون وسطی، روحیه عدالتطلبانه، همانا خصیصهٔ ترایانوس بود که بیش از هر چیز دیگری تصویر او را تحتتأثیر قرار داد و تا مدتها نقل میشد، و پدید آمدن حکایات لطیفهوار، افسانهها و کارهای هنریایی را سبب شد. بهخصوص افسانهای رواج یافت که مطابق آن پاپ گریگوری یکم، که خود شیفته عواطف عدالتخواهانه ترایانوس بود، رستاخیز ترایانوس را برای زمانی لازم از خداوند دریافت کرد تا او را غسل تعمید داده و گناهانش را پاک کند و بدینسان وی را در شمار رستگاران قرار دهد.[۱۷۲] دانته این افسانه را در کتاب کمدی الهی[یادداشت ۱۱۵] خود نقل میکند و ترایانوس را در بهشت ششم[یادداشت ۱۱۶] و در میان شش روح عدالتخواهی[یادداشت ۱۱۷] که چشم عقاب اساطیری را شکل میدهند، جای میدهد.
در دوران مدرن
[ویرایش]حتّی در دوران مدرن نیز ترایانوس نمادی از یک حکمران آرمانی بود. تاریخنگار روشنگر انگلیسی، ادوارد گیبون، در کتاب معروف خود تاریخ انحطاط و سقوط امپراطوری روم (۱۷۷۶) ادعا میکند که در سدهٔ دوم میلادی پنج امپراتور خوب[یادداشت ۱۱۸] پشتسر هم آمدند که در میان آنان حکومت ترایانوس را بر بقیه برتری میدهد.[۱۷۳]
در دوران معاصر
[ویرایش]در طول جنگهای وحدت ایتالیا، رومانی خود را وارث استان رومی داکیه میدانست، استانی که توسط این «بهترین امپراتور» فتح شده بود، امری که حتّی در سرود ملی رومانی نیز به چشم میخورد.[۱۷۴]
در دوران متأخرتر نیز، رژیم فاشیستی ایتالیا، یک سنت رومگرایی را ساخته و پرداخته کرد که در نمادها و ارزشها به آن ارجاع میداد، و در اینباره چهرهٔ ترایانوس با اهمیت زیادی ظاهر شد، هم بهسبب اوج وسعت روم در دوران او و هم به سبب مدیریت خردمندانهاش. برای پاسداشت فعالیتهای بسیارش در زمینههای عامالمنفعه، در شهرهای ایتالیاییایی که در زمان ترایانوس زیرساختهای نیرومندشان بنا شده بود، تندیسهایی از وی قرار داده شدند: در رم در برابر بازار تراژان، در بنونتو در نزدیکی جاده فرعی ساختهٔ او در جاده آپیا، و در بندر آنکونا در طول اسکلههایی که او گسترش داده بود.
خصایص فیزیکی و شخصیتی
[ویرایش]ترایانوس نیرومند و بلندقامت بود؛ موهایش سیاه بودند امّا به زودی به خاکستری گراییدند. در طول زمامداریاش که در حدود ۵۰ سال داشت، موهایش تقریباً بهطور کامل سفید شده بودند.[۱۷۵] تاریخنگار رومی کاسیوس دیو به ما میگوید که ترایانوس عادت به داشتن رابطه جنسی هم با زنان و هم با پسران داشت و شراب را بسیار دوست میداشت و گاهی خود را در حالت مستی مییافت. از این خصایص شخصیّتیاش، چنانکه برای ژولیوس سزار نیز اتفاق افتاد، علیه تصویر (اعتبار) امپراتور سوءاستفاده نکردند، برخلاف امپراتورهای منفوری مانند نرون و دومیتیانوس که نماد انحطاط اخلاقی بودند.[۱۷۶]
از دیگر سو، وی یکی از جدیترین و درستکارترین امپراتورهای روم بود، خصایصی که وی را «بهترین امپراتور» عنوان دهند. او نه تنها بر اثر قدرت فاسد نشد و نه تنها از عنوان و قدرت خود برای دور زدن قوانین سوءاستفاده نکرد بلکه در عوض همواره اولویت آن را، حتّی نسبتبه منصب خود، مرعی میداشت. او تمامی سنن و رسومی که خصیصه پادشاهی شرقی بودند را حذف کرد، از جمله در آغوش گرفتن پا، دستبوسی، و تخت روان با اسیرانی که آن را حمل میکردند. ترایانوس توانست خود را محبوب همگان کند، بهخصوص دو قشر اجتماعی مهمتر یعنی سنا و ارتش روم، و حتّی مردم؛ در بیوگرافی یک امپراتور رومی یافتن چنین خصائصی بهصورت یکجا نادر است. وی یک محافظهکار بود و متقاعد شده بود که پیشرفت و توسعه بیشتر از مدیریتی خردمندانه نشأت میگرفت تا از اصلاحات تحمیلی. با وجود آنکه وی دانش و حکمت هادریانوس و مارکوس آئورلیوس را نداشت در زندگی روزمره، جنگ و سیاست، فردی مدبر بود، سربازان او را بهسبب خوشمشربیاش دوست میداشتند و به ندرت به خشم میآمد و آماده بخشش و ترحم بود.[۱۷۷][۱۷۸]
جستارهای وابسته
[ویرایش]- امپراتوری روم
- استانهای روم
- لشکرکشی تراژان به ایران
- جنگهای داکیه
- فروم تراژان
- ستون تراژان
- بازار تراژان
- پل تراژان
- طاق تراژان (بنونتو)
- طاق تراژان (آنکونا)
یادداشتها
[ویرایش]- ↑ به لاتین Optimus princeps
- ↑ به لاتین Gens Ulpia
- ↑ به لاتین Arabia Petrea؛ به عربی العربیة البترائیة
- ↑ به لاتین Institutio Alimentaria
- ↑ به لاتین Panegyricus Traiani یا Traiani laudatio
- ↑ به لاتین Gaius Plinius Caecilius Secundus
- ↑ به لاتین De Caesaribus
- ↑ به لاتین Epitome de Caesaribus
- ↑ به لاتین Breviarium Historiae Romanae که نام دیگر آن Breviarium ab Urbe condita به معنای «چکیدهای از پیدایش شهر» است.
- ↑ به لاتین Flavius Eutropius
- ↑ به لاتین Historiarum adversus Paganos libri septem، عنوان دیگر آن Historiae adversus paganos به معنای «تواریخی علیه بتپرستان» است.
- ↑ به لاتین Historia Ecclesiastica به معنای «تاریخ کلیسایی»، نام دیگر آن Historia Ecclesiae به معنای «تاریخ کلیسا» است.
- ↑ به لاتین MARCVS•VLPIVS•TRAIANVS
- ↑ به لاتین CAESAR•DIVI•NERVAE•FILIVS•NERVA•TRAIANVS•GERMANICVS به معنای قیصر نروا ترایانوس فرزند خداوندگار نروا فاتح ژرمانیا
- ↑ به لاتین IMPERATOR•CAESAR•DIVI•NERVAE•FILIVS•NERVA•TRAIANVS•AVGVSTVS•GERMANICVS به معنای امپراتور قیصر نروا ترایانوس فرزند خداوندگار نروا آگوستوس فاتح ژرمانیا
- ↑ به لاتین IMPERATOR•CAESAR•DIVI•NERVAE•FILIVS•NERVA•TRAIANVS•AVGVSTVS•GERMANICVS•DACICVS به معنای امپراتور قیصر نروا ترایانوس فرزند خداوندگار نروا آگوستوس فاتح ژرمانیا و داکیه
- ↑ به لاتین IMPERATOR•CAESAR•DIVI•NERVAE•FILIVS•NERVA•TRAIANVS•OPTIMVS•AVGVSTVS•GERMANICVS•DACICVS به معنای امپراتور قیصر نروا ترایانوس فرزند خداوندگار نروا بهترین آگوستوس فاتح ژرمانیا و داکیه
- ↑ به لاتین IMPERATOR•CAESAR•DIVI•NERVAE•FILIVS•NERVA•TRAIANVS•OPTIMVS•AVGVSTVS•GERMANICVS•DACICVS•PARTHICVS به معنای امپراتور قیصر نروا ترایانوس فرزند خداوندگار نروا بهترین آگوستوس فاتح ژرمانیا و داکیه و پارت
- ↑ به لاتین IMPERATOR•CAESAR•DIVI•NERVAE•FILIVS•NERVA•TRAIANVS•OPTIMVS•AVGVSTVS•GERMANICVS•DACICVS•PARTHICVS, PONTIFEX•MAXIMVS, TRIBVNICIAE•POTESTATIS•XXI, IMPERATOR•XIII, CONSVL•VI, PATER•PATRIAE به معنای امپراتور قیصر نروا ترایانوس فرزند خداوندگار نروا بهترین آگوستوس فاتح ژرمانیا و داکیه و پارت، کاهن اعظم، ۲۱ مرتبه دارای اقتدار تریبونی، ۱۳اُمین امپراتور، ۶ مرتبه کنسول، پدر میهن
- ↑ امپراتورهای معروف دیگری که این عنوان را گرفتند عبارت بودند از لوسیوس وروس، مارکوس آئورلیوس، سپتیمیوس سوروس، کاراکالا، الکساندر سوروس، فیلیپ عرب و نُه تن دیگر (اینجا)
- ↑ Divus Traianus Parthicus، به معنای «ترایانوس فاتح خداوندگونهٔ پارت». تذکر اینکه Divus در لاتین برخلاف واژهٔ Deus یک اسم به معنای «خداوند» نیست، بلکه یک صفت بهمعنای «خداوندگونه، خدا-مانند» میباشد (اینجا)
- ↑ به لاتین Flavius Eutropius
- ↑ به لاتین Marcia؛ در ایتالیایی به صورت مارچا تلفظ میشود
- ↑ به لاتین Marcus Ulpius Traianus pater
- ↑ Legio X Fretensis
- ↑ به لاتین ornamenta triumphalia
- ↑ به لاتین vir triumphalis
- ↑ به لاتین Ulpia Traiana
- ↑ به لاتین Publius Aelius Hadrianus Marullinus
- ↑ به لاتین Publius Aelius Hadrianus Afer
- ↑ به لاتین Publius Acilius Attianus
- ↑ به لاتین Aelia Domitia Paulina
- ↑ Lucius Iulius Ursus Servianus
- ↑ به لاتین gens Marcia
- ↑ ایتالیکا امروزه در استان سبیای اسپانیا قرار دارد
- ↑ به لاتین Ulpia Marciana؛ در ایتالیایی اولپیا مارچانا تلفظ میشود
- ↑ به لاتین Gaius Salonius Matidius Patruinus
- ↑ Mindius
- ↑ Matidia
- ↑ به لاتین Lucius Vibius Sabinus
- ↑ به لاتین Pompeia Plotina
- ↑ به لاتین Lucius Pompeius
- ↑ به لاتین Plotia
- ↑ به لاتین legatus legionis؛ به معنای فرمانده ارشد یک لژیون است
- ↑ به لاتین Legio X Fretensis
- ↑ به لاتین legio VII Gemina
- ↑ به لاتین Aulus Bucius Lappius Maximus
- ↑ به لاتین Manius Acilius Glabrio
- ↑ به لاتین Traiani laudatio
- ↑ به لاتین Titus Flavius Clemens
- ↑ به لاتین Princeps senatus به معنای بزرگ سنا یا آقای سنا
- ↑ به لاتین Marcus Cocceius Nerva
- ↑ ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ به یونانی Δίων Χρυσόστομος؛ او از اجداد دیون کاسیوس بود
- ↑ به لاتین Casperius Aelianus
- ↑ به لاتین Marcus Cornelius Nigrinus Curiatius Maternus
- ↑ به لاتین Lucius Iulius Ursus Servianus
- ↑ به لاتین Lucius Licinius Sura
- ↑ به لاتین Gnaeus Domitius Curvius Tullus
- ↑ به لاتین Titus Vestricius Spurinna
- ↑ به لاتین Caesar
- ↑ به لاتین tribunicia potestas
- ↑ به لاتین Imperium proconsulare maius
- ↑ به لاتین Germanicus
- ↑ به لاتین Aulus Cornelius Palma Frontonianus
- ↑ به لاتین Quintus Sosius Senecio
- ↑ به لاتین Consilium Principis
- ↑ به لاتین Titius Ariston
- ↑ به لاتین lātifundium
- ↑ به لاتین Curia
- ↑ به لاتین equites
- ↑ به لاتین Pater Patriae
- ↑ به لاتین primus inter pares
- ↑ به لاتین Optimus Princeps
- ↑ به لاتین Marcus Cornelius Fronto
- ↑ به لاتین Institutio Alimentaria؛ به معنای مؤسسه نیازمندان
- ↑ به لاتین pueri et puellae alimentari
- ↑ به لاتین Decebalus
- ↑ به لاتین Decimus Terentius Scaurianus
- ↑ به انگلیسی lagoon
- ↑ به انگلیسی brickwork
- ↑ البته معبد در زمان هادریانوس ساخته و به فروم اضافه شد
- ↑ به لاتین nihil aliud quam superstitionem
- ↑ به لاتین Castra Vetera، یکی از کمپهای نظامی لژیونهای مستقر در استان ژرمانیای کوچک بود
- ↑ به لاتین Lucius Iulius Ursus Servianus
- ↑ به لاتین Tiberius Claudius Livianus
- ↑ به لاتین Quintus Sosius Senecio
- ↑ به لاتین Lusius Quietus
- ↑ به لاتین Gnaeus Pompeius Longinus
- ↑ به لاتین Gaius Cilnius Proculus
- ↑ به لاتین Manius Laberius Maximus
- ↑ به لاتین Lucius Iulius Ursus Servianus
- ↑ به لاتین vexillatio (جمع: vexillationes) یک واحد از لژیونهای رومی بود که برای مسئولیتهای موقتی ایجاد شده بود. این واحد بهصورت موردی (اد هوک) و برای مقابله با بحرانهای بهخصوصی ایجاد میشد.
- ↑ به لاتین Classis Moesica
- ↑ Turnu Roșu
- ↑ به لاتین Dacicus؛ اشاره به فتح داکیه توسط ترایانوس دارد.
- ↑ به ایتالیایی ausiliario، به انگلیسی auxiliary
- ↑ به معنای لژیون دوم نیرومند تراژانی
- ↑ به معنای لژیون سیاُم پیروزمند اولپیا؛ گفتنی است اولپیا نام خاندان ترایانوس است زیرا نام کامل ترایانوس در زمان تولدش مارکوس اولپیوس ترایانوس بود.
- ↑ به لاتین Gaius Iulius Quadratus Bassus
- ↑ به لاتین Lucius Fabius Iustus
- ↑ Buri، نام قبیلهای ژرمن از شاخه سوئبیها بود
- ↑ عبارتی لاتین است که در آن Dacia همان داکیه و capta نیز اسم مفعول (Perfect passive participle) مؤنث از فعل capere است و معنای siezed یا captured میدهد پس Dacia capta در انگلیسی به معنای captured Dacia یا «داکیهٔ فتح شده» است.
- ↑ manubiae یک اسم جمع در زبان لاتین است که به معنای غنایم جنگی یا مالی است که از فروش آنها بهدست آمده باشد. در جملهٔ ex manubiis، چون این کلمه بعد از حرف ex (به معنای ناشی از) آمده، حالت آبلاتیو به خود میگیرد و به صورت manubiis نوشته میشود؛ بنابراین ex manubiis به معنای «ناشی از غنایم جنگی» یا «حاصل غنایم جنگی» است.
- ↑ دو استان دیگر، ارمنستان روم (۱۱۴ میلادی) و بینالنهرین روم (۱۱۵ میلادی) هستند
- ↑ به ایتالیایی romanizzazione
- ↑ به لاتین dona militaria
- ↑ به لاتین ornamenta triumphalia
- ↑ Rabbel II
- ↑ به لاتین Via Traiana Nova؛ به معنای جادهٔ جدید ترایانوس
- ↑ ترایانوس نخستین و همچنین واپسین ژنرال رومی بود که به کرانه آبهای خلیج فارس میرسید.[۱۶۳]
- ↑ به یونانی Σελινοῦς
- ↑ چنانکه رفت، لقب ترایانوس optimus princeps به معنای بهترین رئیس (امپراتور) بود
- ↑ به لاتین Felicior Augusto, melior Traiano
- ↑ در متن ایتالیایی از اسم جمع intellettuali (مفرد: intellettuale) استفاده شده که همان intellectual انگلیسی یا «روشنفکر» است امّا باید توجه داشت روشنفکری در دوران باستان معنایی غیر از روشنفکری در دوران مدرن داشته و در اینجا منظور از intellettuali «فلاسفه» است.
- ↑ به ایتالیایی Divina Commedia
- ↑ کتاب کمدی الهی به سه بخش تقسیم شده: بخش اول جهنم (ایتالیایی: Inferno) بخش دوم برزخ (ایتالیایی: Purgatorio) و بخش سوم نیز بهشت (ایتالیایی: Paradiso) است. در بخش سوم، دانته بهشت را به نُه طبقه تقسیم کرده که طبقه ششم آن مربوط به افراد عادل و عدالتخواه است و ترایانوس را به سبب عدالتش در این طبقه جای داده است.
- ↑ پنج روح دیگر عبارتند از: داوود، حزقیا، کنستانتین بزرگ، ویلیام دوم سیسیلی، و ریفئوس یونانی
- ↑ این پنج تن به ترتیب تاریخی عبارتند از نروا، ترایانوس، هادریانوس، آنتونینوس پیوس، و مارکوس آئورلیوس.
پانویس
[ویرایش]- ↑ مونتسکیو. ملاحظاتی درباب علل عظمت و انحطاط روم. ترجمهٔ علی اکبر مهتدی. صص. ۱۷۶ (فصل پانزدهم).
- ↑ Julian Bennett. Trajan: optimus princeps: a life and times. ۱۹۹۷: Routledge.
- ↑ Christy Steele (۲۰۰۱). Rome. Raintree Steck-Vaughn. ص. ۳۶.
- ↑ حسن پیرنیا. تاریخ کامل ایران. موسسه انتشارات نگاه. ص. ۱۶۸.
- ↑ بهنام محمدپناه، ص ۵۹
- ↑ Giovanni Geraci & Arnaldo Marcone (۲۰۱۷). Storia romana. Editio maior. Firenze: Le Monnier. ص. ۳۷۴.
- ↑ Giovanni Geraci & Arnaldo Marcone (۲۰۱۷). Storia romana. Editio maior. Firenze: Le Monnier. ص. ۳۷۵.
- ↑ Giovanni Geraci & Arnaldo Marcone (۲۰۱۷). Storia romana. Editio maior. Firenze: Le Monnier. ص. ۳۷۷.
- ↑ الگو:CIL (p 1252).
- ↑ Michel Kaplan (۲۰۱۴). Le Monde Romain, in Grand Amphi Histoire. BREAL. ص. ۱۲۴. شابک ۹۷۸-۲-۷۴۹۵-۳۳۶۷-۴.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ ۱۱٫۴ Paul Petit (۱۹۷۴). , Histoire générale de l'Empire romain, vol. 1 - Le Haut-Empire. ص. ۱۶۵.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۱.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۲.
- ↑ Eutropio. Breviarium ab Urbe condita. ج. VIII. ص. ۲.
- ↑ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte, Ratisbona. ص. ۴۰.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۱۳.
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۱۴.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۱۵.
- ↑ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte, Ratisbona. ص. ۵۱.
- ↑ Françoise Des Boscs-Plateaux (۲۰۰۶). (Un parti hispanique à Rome? Ascension des élites hispaniques et pouvoir politique d'Auguste à Hadrien (27 av. J-C - 138 ap. J-C. Madrid: Casa de Velazquez. ص. ۲۵۱.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۱۴ و ۱۹.
- ↑ Catherine Salles (۲۰۰۸). La Rome des Flaviens: Vespasien, Titus, Domitien, Tempus Perrin. ص. ۲۶۰.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۱۹.
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۲۰.
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ Historia Augusta, Vita di Adriano. ص. ۱.
- ↑ Ronald Syme (۱۹۶۴). , Hadrian and Italica, in The Journal of Roman Studies, vol. 54. ص. ۱۴۲.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۱۲.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۵۹.
- ↑ Plinio il Giovane. Panegirico di Traiano. ص. ۸۸.
- ↑ Simon Hornblower and Anthony Spawforth (۲۰۰۳). Oxford Classical Dictionary. Oxford University Press. ص. ۱۲۱۴.
- ↑ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte, Ratisbona. ص. ۶۳.
- ↑ ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ ۳۲٫۲ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۲۶.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۳۰–۳۱ و ۴۴.
- ↑ Paul Petit (۱۹۷۴). , Histoire générale de l'Empire romain, vol. 1 - Le Haut-Empire. ص. ۱۲۶.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۱۴ و ۲۶.
- ↑ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte, Ratisbona. ص. ۱۰۳.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۴۳.
- ↑ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte, Ratisbona. ص. ۱۲۳.
- ↑ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte, Ratisbona. ص. ۱۲۱.
- ↑ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte, Ratisbona. ص. ۱۲۲.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۲۸–۳۳.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۳۳–۳۵.
- ↑ John D. Grainger (۲۰۰۴). Nerva and the Roman succession crisis of AD 96–99. London. ص. ۱-۱۹۲.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXV. ص. ۱۵٫۵.
- ↑ Paul Petit (۱۹۷۴). , Histoire générale de l'Empire romain, vol. 1 - Le Haut-Empire. ص. ۳۴.
- ↑ ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ Jean-Pierre Martin (۲۰۰۶). Le Haut-Empire, in Histoire romaine, U Histoire, Paris, Armand Colin. ص. ۲۲۹.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۳۵-۳۶.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۴۱-۴۲.
- ↑ Léon Homo (۱۹۳۸). L'Empire libéral du II siecle, de Nerva à Commode (96-192 après J.C. Journal des savants. ص. ۲۱۲.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۴۲.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۴۷.
- ↑ Paul Petit (۱۹۷۴). , Histoire générale de l'Empire romain, vol. 1 - Le Haut-Empire. ص. ۱۶۴.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXVIII. ص. ۳.
- ↑ Historia Augusta, Vita di Adriano. ص. ۲.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۵۰.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXVIII. ص. ۵.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۹۰.
- ↑ Aurelio Vittore. Epitome de Caesaribus XII, Nerva. ص. ۱۱.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LVIII. ص. ۲۳.
- ↑ Plinio il Giovane. Panegirico di Traiano. ص. ۱۲.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۵۴.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LVIII. ص. ۲۳٫۱.
- ↑ «NERVA, TRAIANO E GLI ANTONINI: L'APOGEO DELL'IMPERO». دریافتشده در ۱۳ ژانویه ۲۰۲۱.
- ↑ ۶۴٫۰ ۶۴٫۱ Paul Petit (۱۹۷۴). , Histoire générale de l'Empire romain, vol. 1 - Le Haut-Empire. ص. ۱۶۶.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXX. ص. ۵.
- ↑ ۶۶٫۰ ۶۶٫۱ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۵۲.
- ↑ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte, Ratisbona. ص. ۱۵۴.
- ↑ Plinio il Giovane. Panegirico di Traiano. ص. ۶۴.
- ↑ Plinio il Giovane. Panegirico di Traiano. ص. ۸۸, ۴.
- ↑ Patrick Le Roux (۱۹۹۸). Le Haut-Empire romain en Occident, d'Auguste aux Sévères, in Nouvelle Histoire de l'Antiquité. Paris, Seuil. ص. ۱۵۴.
- ↑ Charles Richard Whittaker (۲۰۰۶). Il povero, in Andrea Giardina (a cura di), L'uomo romano,. Bari. ص. ۳۴۹.
- ↑ Maurice Sartre (۱۹۹۷). Le Haut-Empire romain, les provinces de Méditerranée orientale d'Auguste aux Sévères,. Paris. ص. ۱۳۴.
- ↑ ۷۳٫۰ ۷۳٫۱ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte, Ratisbona. ص. ۱۰ و ۲۰۳.
- ↑ Jean-Marie Pailler (۲۰۱۳). Précis d'histoire romaine. ص. ۱۲۸.
- ↑ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte, Ratisbona. ص. ۲۰۳.
- ↑ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte, Ratisbona. ص. ۲۰۴.
- ↑ Ashby، Thomas (۱۹۱۱). Portus. ص. ۱۶۹.
- ↑ Mario Natalucci. Ancona nei secoli, volume primo.
- ↑ Monica Salvini. Lo scavo del Lungomare Vanvitelli: il porto romano di Ancona.
- ↑ Bianchi Bandinelli (۲۰۰۵). ص. ۲۶۹. پارامتر
|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک) - ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LVIII. ص. ۱۶, ۳.
- ↑ Lepelley. cit. ص. ۲۳۵–۶.
- ↑ Frend (۲۰۰۶). cit. ص. ۵۰۶–۸.
- ↑ E.Gibbon. Storia della decadenza e della caduta dell'Impero romano. ص. ۲۳۹-۲۴۰.
- ↑ Marziale. Epigrammi. ج. X. ص. ۶-۷.
- ↑ Françoise Des Boscs-Plateaux (۲۰۰۶). Un parti hispanique à Rome? Ascension des élites hispaniques et pouvoir politique d'Auguste à Hadrien (27 av. J-C - 138 ap. J-C). Madrid: Casa de Velazquez. ص. ۲۶۲.
- ↑ ۸۷٫۰ ۸۷٫۱ Françoise Des Boscs-Plateaux (۲۰۰۶). Un parti hispanique à Rome? Ascension des élites hispaniques et pouvoir politique d'Auguste à Hadrien (27 av. J-C - 138 ap. J-C). Madrid: Casa de Velazquez. ص. ۳۰۱.
- ↑ Karl Strobel (۱۹۸۴). Untersuchungen zu den Dakerkriegen Trajans. Studien zur Geschichte des mittleren und unteren Donauraumes in der Hohen Kaiserzeit. Bonn: Habelt. ص. ۱۵۸.
- ↑ Livio Zerbini (۲۰۰۶). L'ultima conquista. Roma: Editori Riuniti. ص. ۲۵-۲۴.
- ↑ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte. Ratisbona. ص. ۲۲۷.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXVIII. ص. ۶٫۱-۲.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXVIII. ص. ۶٫۱.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۸۷.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXVIII. ص. ۹٫۲.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXVIII. ص. ۸٫۳.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۸۸.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۸۸-۸۷.
- ↑ Yann Le Bohec (۲۰۰۱). L'esercito romano. Le armi imperiali da Augusto alla fine del III secolo, traduzione di M. Sampaolo,. Roma: Carocci. ص. ۳۴,۴۵.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۹۲.
- ↑ Filippo Coarelli (۱۹۹۹). La colonna Traiana. Roma: Colombo. ص. ۶۶-۶۹.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXVIII. ص. ۸٫۲.
- ↑ Livio Zerbini (۲۰۱۸). Traiano. Storia e segreti, in I Volti della Storia. Roma: Newton Compton Editori. ص. ۱۱۸.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۹۶.
- ↑ Livio Zerbini (۲۰۱۸). Traiano. Storia e segreti, in I Volti della Storia. Roma: Newton Compton Editori. ص. ۱۱۹.
- ↑ Filippo Coarelli (۱۹۹۹). La colonna Traiana. Roma: Colombo. ص. ۸۲.
- ↑ Filippo Coarelli (۱۹۹۹). La colonna Traiana. Roma: Colombo. ص. ۷۶-۷۸.
- ↑ Ammiano Marcellino. Storie, XXXI. ص. ۵.
- ↑ Livio Zerbini (۲۰۱۸). Traiano. Storia e segreti, in I Volti della Storia. Roma: Newton Compton Editori. ص. ۱۲۲-۱۲۴.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps,. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۹۴.
- ↑ Filippo Coarelli (۱۹۹۹). La colonna Traiana. Roma: Colombo. ص. ۱۳۰.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXVIII. ص. ۹٫۵-۷.
- ↑ Livio Zerbini (۲۰۱۸). Traiano. Storia e segreti, in I Volti della Storia. Roma: Newton Compton Editori. ص. ۱۲۴-۱۲۵.
- ↑ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte. Ratisbona. ص. ۲۶۰-۲۵۹.
- ↑ ۱۱۴٫۰ ۱۱۴٫۱ Jean-Pierre Martin (۲۰۰۶). Le Haut-Empire, in Histoire romaine, U Histoire. Paris: Armand Colin. ص. ۲۳۵.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXVIII. ص. ۹٫۷.
- ↑ Livio Zerbini (۲۰۱۸). Traiano. Storia e segreti, in I Volti della Storia. Roma: Newton Compton Editori. ص. ۱۲۷.
- ↑ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte. Ratisbona. ص. ۲۵۴.
- ↑ Livio Zerbini (۲۰۱۸). Traiano. Storia e segreti, in I Volti della Storia. Roma: Newton Compton Editori. ص. ۱۳۳=۱۳۱.
- ↑ Paul Petit (۱۹۷۴). (Histoire générale de l'Empire romain, vol. 1 - Le Haut-Empire (27 av. J. -C. - 161 apr. J. -C. Seuil. ص. ۲۱۶.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXVIII. ص. ۱۰٫۳.
- ↑ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte. Ratisbona. ص. ۲۶۴.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXVIII. ص. ۱۰.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXVIII. ص. ۱۰٫۴.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LV. ص. ۲۴.
- ↑ Livio Zerbini (۲۰۱۸). Traiano. Storia e segreti, in I Volti della Storia. Roma: Newton Compton Editori. ص. ۱۳۸=۱۳۷.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۹۷.
- ↑ Filippo Coarelli (۲۰۰۸). Guida archeologica di Roma, in Guide archeologiche Laterza. Roma & Bari: Laterza. ص. ۱۷۸-۱۷۲.
- ↑ Giuseppe Ignazio Luzzatto (۱۹۸۵). Roma e le province, in Storia di Roma, vol. 17, 2,. Bologna: , Istituto nazionale di studi romani. ص. ۲۸۴.
- ↑ Patrick Le Roux (۱۹۹۸). Le Haut-Empire romain en Occident, d'Auguste aux Sévères, in Nouvelle Histoire de l'Antiquité. Paris: Seuil. ص. ۷۴.
- ↑ Filippo Coarelli (۲۰۰۸). Guida archeologica di Roma, in Guide archeologiche Laterza. Roma & Bari: Laterza. ص. ۲۱۲-۲۱۵.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXVIII. ص. ۱۴٫۳.
- ↑ Livio Zerbini (۲۰۱۸). Traiano. Storia e segreti, in I Volti della Storia. Roma: Newton Compton Editori. ص. ۱۴۳=۱۴۶.
- ↑ Filippo Coarelli (۲۰۰۸). Guida archeologica di Roma, in Guide archeologiche Laterza. Roma & Bari: Laterza. ص. ۲۱۶-۲۲۵.
- ↑ Catalogue of the coins of the roman empire in the British Museum (vol.3, Trajan). ص. ۳۸۱.
- ↑ Filippo Coarelli (۲۰۰۸). Guida archeologica di Roma, in Guide archeologiche Laterza. Roma & Bari: Laterza. ص. ۲۱۵-۲۱۲.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LVIII. ص. ۱۴٫۳.
- ↑ Livio Zerbini (۲۰۱۸). Traiano. Storia e segreti, in I Volti della Storia. Roma: Newton Compton Editori. ص. ۱۵۶-۱۵۷.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LVIII. ص. ۱۰٫۳-۱۴.
- ↑ Ian Piso (۱۹۹۸). Provincia Dacia, in Grigore Arbore Popescu (a cura di), Traiano ai confini dell'impero. Milano: Electa. ص. ۱۲۵.
- ↑ Patrick Le Roux (۱۹۹۸). Le Haut-Empire romain en Occident, d'Auguste aux Sévères, in Nouvelle Histoire de l'Antiquité. Paris: Seuil. ص. ۷۱.
- ↑ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte, Ratisbona. ص. ۲۹۱.
- ↑ Autori vari (چند نویسنده) (۱۹۶۹). Rivista di storia romana, Vol. 8, N. 1. Academia Republicii Populare Romîne. ص. ۱۲.
- ↑ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte, Ratisbona. ص. ۲۹۳.
- ↑ Jérôme Carcopino (۱۹۶۱). Les étapes de l'impérialisme romain. ص. ۱۰۶-۱۰۷.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۱۰۱.
- ↑ Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte, Ratisbona. ص. ۲۹۴.
- ↑ Paul Petit (۱۹۷۴). (Histoire générale de l'Empire romain, vol. 1 - Le Haut-Empire (27 av. J. -C. - 161 apr. J. -C. Seuil. ص. ۲۱۷.
- ↑ Livio Zerbini (۲۰۱۸). Traiano. Storia e segreti, in I Volti della Storia. Roma: Newton Compton Editori. ص. ۱۴۷.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXVIII. ص. ۱۴٫۴۵.
- ↑ Karl Strobel (۱۹۸۴). Untersuchungen zu den Dakerkriegen Trajans. Studien zur Geschichte des mittleren und unteren Donauraumes in der Hohen Kaiserzeit. Bonn: Habelt. ص. ۲۱۱.
- ↑ Filippo Coarelli (۱۹۹۹). La colonna Traiana. Roma: Colombo. ص. ۲۰۹-۲۰۸.
- ↑ Livio Zerbini (۲۰۱۸). Traiano. Storia e segreti, in I Volti della Storia. Roma: Newton Compton Editori. ص. ۱۴۸-۱۴۷.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۹۰.
- ↑ Françoise Des Boscs-Plateaux (۲۰۰۶). (Un parti hispanique à Rome? Ascension des élites hispaniques et pouvoir politique d'Auguste à Hadrien (27 av. J-C - 138 ap. J-C. Madrid: Casa de Velazquez. ص. ۳۰۴.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXIX. ص. ۱۶.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LXVIII. ص. ۳۲.
- ↑ Maurice Sartre (۱۹۹۷). Le Haut-Empire romain, les provinces de Méditerranée orientale d'Auguste aux Sévères,. Paris. ص. ۲۳۶-۲۳۵.
- ↑ ۱۵۸٫۰ ۱۵۸٫۱ Sartre, Maurice (۱۹۹۴). (El Oriente romano, Parte 3 (in Spanish. Madrid: AKAL. ص. ۴۶.
- ↑ Julian Bennett (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press. ص. ۱۷۲–۱۸۲.
- ↑ Browning, Iain (۱۹۸۲). Jerash and the Decapolis. London: Chatto & Windus. ص. ۳۳.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LVIII. ص. ۱۷.
- ↑ ۱۶۲٫۰ ۱۶۲٫۱ Cassio Dione. Storia romana. ج. LVIII. ص. ۱۸-۲۹.
- ↑ Gibbon 1854, p. 7.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LVIII. ص. ۳۰.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LVIII. ص. ۳۱.
- ↑ Alberto Angela (۲۰۱۰). Impero. Viaggio nell'Impero di Roma seguendo una moneta. Mondadori. ص. Efeso - I marmi dell'Impero.
- ↑ Francesca Santoro L'Hoir, Tragedy, Rhetoric, and the Historiography of Tacitus' Annales.University of Michigan Press, 2006, شابک ۰−۴۷۲−۱۱۵۱۹−۷, page 263
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LVIII. ص. ۳۲-۳۳.
- ↑ Cassio Dione. Storia romana. ج. LVIII. ص. ۳۳.
- ↑ Plinio il Giovane, Panegyricus, 88, 4
- ↑ "Enciclopedia Italiana, Treccani alla voce "Traiano, Marco Ulpio
- ↑ Tommaso d'Aquino, Somma Teologica, VI, Questione 71, 5.
- ↑ E.Gibbon, Storia della decadenza e della caduta dell'Impero romano, I, 78
- ↑ "Deșteaptă-te, române!". https://en.wikipedia.org/ (به انگلیسی). 27 December 2020.
{{cite web}}
: External link in
(help)|وبگاه=
- ↑ Alberto Angela, Impero, cap. Incontro con l'imperatore Traiano.
- ↑ "Cassio Dione, Historia romana, "Traiano.
- ↑ La clemenza di Traiano
- ↑ Marco Ulpio Traiano su treccani.it
منابع و کتابشناسی
[ویرایش]منابع باستانی
[ویرایش]- Plinio il Giovane. Panegirico di Traiano.
- Marziale. Epigrammi.
- Historia Augusta, Vita di Adriano.
- Eutropio. Breviarium ab Urbe condita. ج. VIII.
- Cassio Dione. Storia romana. ج. LXV.
- Aurelio Vittore. Epitome de Caesaribus XII, Nerva.
منابع معاصر
[ویرایش]- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Traiano». در دانشنامهٔ ویکیپدیای ایتالیایی، بازبینیشده در ۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۱.
- Angela، Alberto (۲۰۰۷). Una giornata nell'antica Roma. Vita quotidiana, segreti e curiosità. Roma-Milano: Mondadori.
- Angela، Alberto (۲۰۱۰). Impero. Viaggio nell'Impero di Roma seguendo una moneta. Roma-Milano: Mondadori.
- Bennett، Julian (۱۹۹۷). Trajan, Optimus Princeps. Bloomington: Indiana University Press.
- Coarelli، Filippo (۲۰۰۸). Guida archeologica di Roma, in Guide archeologiche Laterza. Roma & Bari: Laterza.
- Coarelli، Filippo (۱۹۹۹). La colonna Traiana. Roma: Colombo.
- Kaplan، Michel (۲۰۱۴). Le Monde Romain, in Grand Amphi Histoire. Roma: BREAL.
- Patrick، Le Roux (۱۹۹۸). Le Haut-Empire romain en Occident, d'Auguste aux Sévères, in Nouvelle Histoire de l'Antiquité. Paris: Seuil.
- Martin، Jean-Pierre (۲۰۰۶). Le Haut-Empire, in Histoire romaine, U Histoire. Paris: Armand Colin.
- Petit، Paul (۱۹۷۴). Histoire générale de l'Empire romain, vol. 1 - Le Haut-Empire (27 av. J. -C. - 161 apr. J. -C.). Paris: Seuil.
- Sartre، Maurice (۱۹۹۷). Le Haut-Empire romain, les provinces de Méditerranée orientale d'Auguste aux Sévères. Paris: Seuil.
- Karl Strobel (۱۹۸۴). Untersuchungen zu den Dakerkriegen Trajans. Studien zur Geschichte des mittleren und unteren Donauraumes in der Hohen Kaiserzeit. Bonn: Habelt.
- Karl Strobel (۲۰۱۰). Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte. Ratisbona.
- Ronald Syme (۱۹۶۴). , Hadrian and Italica, in The Journal of Roman Studies, vol. 54.
- Livio Zerbini (۲۰۰۶). L'ultima conquista. Roma: Editori Riuniti.
- Giuseppe Ignazio Luzzatto (۱۹۸۵). Roma e le province, in Storia di Roma, vol. 17, 2,. Bologna: , Istituto nazionale di studi romani.
- Livio Zerbini (۲۰۱۸). Traiano. Storia e segreti, in I Volti della Storia. Roma: Newton Compton Editori.
پیوند به بیرون
[ویرایش]- افراد ارتش روم باستان
- افراد جنگهای اشکانیان و رومیها
- افراد جنگهای ایران–روم
- الجیبیتی باستان
- امپراتوران روم ایزدانگاشته
- امپراتوران روم
- امپراتوران رومی سده ۱ (میلادی)
- امپراتوران رومی سده ۲ (میلادی)
- اهالی استان سبیا
- تراژان
- درگذشتگان ۱۱۷ (میلادی)
- درگذشتگان به علت ورم
- درگذشتگان سده ۲ (میلادی)
- دوجنسگرایان
- رهبران به قدرت رسیده از طریق کودتا
- زادگان ۵۳ (میلادی)
- زادگان سده ۱ (میلادی)
- فرزندخواندگان روم باستان
- فرمانروایان همجنسگرای مرد
- کنسولهای امپراتوری روم
- نامهنگاران لاتین