پرش به محتوا

منجوق

از ویکی‌واژه
زینت منجوقی از تپه مارلیک ۱۲۰۰ تا ۸۰۰ پ. م.

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • ایرانی

آوایش

[ویرایش]
  • /مُنجوق/

اسم

[ویرایش]

منجوق

  1. گوی‌های ریز شیشه‌ای که به لباس‌های زنانه می‌دوزند. دانه‌های تسبیح.
    منجوق ممکن است به دو بخش من - جوق قابل تجزیه باشد، و در زبان معیار باستان کنایه از «من زیاد دارم» یا آنچه که من جمع آورده‌ام، است.
  2. ماهچه عَلَم، آنچه که بر سر علم و رایت نصب کنند.
  3. چتر، سایبان.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
pFad - Phonifier reborn

Pfad - The Proxy pFad of © 2024 Garber Painting. All rights reserved.

Note: This service is not intended for secure transactions such as banking, social media, email, or purchasing. Use at your own risk. We assume no liability whatsoever for broken pages.


Alternative Proxies:

Alternative Proxy

pFad Proxy

pFad v3 Proxy

pFad v4 Proxy