امپراتوری
بخشی از سلسله مقالات در مورد |
اشکال اساسی حکومت |
---|
فهرست اشکال حکومت |
درگاه سیاست |
امپراتوری[الف] (به انگلیسی: Empire) برگرفته از عنوان امپراتور (به لاتین: Imperator) به یک نهاد سیاسی اطلاق میشود که بر سرزمین وسیعی متشکل از اقوام و ملتهای مختلف حکمرانی کند. یک امپراتوری عموماً باید واجد خصوصیات زیر باشد: [۱][۲]
- از حیث قلمرو، جمعیت، و توان سیاسی، مشتمل بر چند ملت، قوم یا سرزمینهایی بزرگ با نژادها یا فرهنگهای متفاوت باشند.
- از اِستیلای یک قبیله یا ملت توانمندتر بر سایر اقوام یا مردم حاصل شده باشد، بهشرطی که غلبه استمرار یابد و ملتهای مغلوب حقیر شمرده شوند، چنانکه وحدت امپراتوری بیشتر از طریق اعمال قدرت حاصل شده باشد تا از راه رضایت خاطر اقوام متنوع.
- از حیث ساخت سیاسی، توان در اختیار شخصی نظیر امپراتور قرار داشته باشد و تمام توانهای محلی از اختیارات تفویضی[۳] او مایه گرفته باشند.
- وجود نظریهای جامع تحت عنوان دین، ایدئولوژی یا قانونی مشترک که فراهم آورندهٔ ساختی سیاسی و اخلاقی باشد و موجب یکپارچگی افکار و رفتار اقوام مختلف شود.
امپراتوریها در تاریخ به شکلهای باستانی یا مدرن، متمرکز یا غیرمتمرکز و خشن یا نسبتاً صلح جو وجود داشتهاند. همچون دیگر حکومتها، یک امپراتوری نیز ساختار سیاسی خود را حداقل با اندازهای از اجبار، حفظ میکند. امپراتوریهای زمینی (مانند امپراتوری مغول) تمایل به گسترش در حوزهٔ پیوسته دارند؛ درحالی که امپراتوریهای دریایی (مانند امپراتوری بریتانیا) در سرزمینهایی پراکندهتر و در قارههای متفاوت گسترده هستند.
دربارهٔ واژه
[ویرایش]«امپراتور» واژهای است که از زبانهای اروپایی به زبان پارسی وارد شده. خود واژهٔ امپراتور لقبی بود که در آغاز به سرداران برجسته رومی داده میشد. پس از چندی به فرمانروایان روم نیز امپراتور گفتند و سرزمین زیر فرمانشان را نیز «امپراتوری» میخواندند. با این حال کاربرد این لقب به فقط آن دوران محدود نشد و پس از فروپاشی امپراتوری روم و در اروپای قرون وسطی نیز پادشاهان نیرومندی که بر چندین کشور و سرزمین فرمان میراندند را امپراتور مینامیدند. با به حکومت رسیدن زنان در قرون بعدتر، این تعریف تکامل یافت و واژهٔ «امپراتریس» برای امپراتورهای زن ابداع شد و عنوان امپراتور برای مردان باقی ماند.
در زبان فارسی واژهٔ شاهنشاه را هم بهجای امپراتور به کار میبرند. اگرچه معنای اصلی این دو واژه متفاوت است، ولی امروزه به صورت مترادف به کار میروند.
تعریف
[ویرایش]تعریف اینکه دقیقاً چه چیزی از لحاظ فیزیکی و سیاسی یک امپراتوری را تشکیل میدهد متفاوت است. بنا بر دیکشنری آکسفورد «امپراتوری مجموعهای از بسیاری از ایالتها یا سرزمینهای جداگانه است که تحت حاکمیت واحد یا الیگارشی قرار دارند»[ب] که این در تضاد با یک فدراسیون است که به معنای دولت گستردهای است که داوطلبانه از دولتهای دیگر و مردمان خودمختار تشکیل شده است. زیرا امپراتوری دولت بزرگیاست که بر سرزمینهایی خارج از مرزهای اصلی خود سلطه پیدا میکند.
امپراتوری اغلب با مفاهیم دیگری هم مانند امپریالیسم، استعمار و گلوبایسم همراه است. البته در مورد امپریالیسم، این تفکر تنها به ایجاد و حفظ روابط نابرابر بین ملتها اشاره دارد و نه لزوماً یک سیاست حکومتی به رهبری یک حاکم یا امپراتور.
با این حال، گاهی یک امپراتوری فقط از نظر معنایی شکل میگیرد؛ مانند زمانی که یک حاکم یا پادشاه خودش را «امپراتور» بنامد. حکومتی که آن حاکم بر آن حکمرانی میکند، با وجود نداشتن هیچ قلمرو یا هژمونی اضافی، منطقاً به یک «امپراتوری» تبدیل میشود. در نمونه هایی از این شکل امپراتوری، میتوان امپراتوری آفریقای مرکزی، امپراتوری مکزیک و امپراتوری کره را نام برد. محققان همچنین امپراتوریها را از دولت–ملتها متمایز میکنند.[۴]
در یک امپراتوری، سلسله مراتبی وجود دارد که به موجب آن، گروهی از مردم (معمولاً بزرگتر) بر گروههای دیگر مردم فرمانروایی مییابند و سلسله مراتبی از حقوق و اعتبار برای گروههای مختلف مردم شکل میگیرد. در اکثر امپراتوریها حق و حقوق ملت حاکم و ملت محکوم برابر نبوده است.[۵]
شکلگیری و رشد امپراتوریها
[ویرایش]با اینکه مورخان هنوز به نظر مشترکی دربارهٔ چگونگی قدرت یافتن یک امپراتوری نرسیدهاند، اما نحوهٔ رشد و شکلگیری یک امپراتوری معمولاً به اشکال زیر است. بیشتر امپراتوریها معمولاً زمانی به وجود میآیند که یک کشور یا یک قوم با انگیزه گسترش قلمرو یا افزایش توان اقتصادی، نظامی و سیاسی، سرزمینهای دیگر را تصرف کند و بر مردم آن ناحیه تسلط یابد.
نحوهٔ برآمدن و حفظ قدرت در آنها نیز بنا بر فرهنگ و موقعیت اجتماعی حاکمان متغیر است. برای مثال:
- امپراتوری صفوی: شاه اسماعیل یکم، مؤسس این امپراتوری، از اوضاع آشفته و ملوکالطوایفی ایران استفاده کرد و با اندیشههای مذهبی و بهرهگیری از ایلات قزلباش حکومتهای محلی را برانداخت و ایران را یکپارچه کرد.
- امپراتوری سامانی: اسماعیل یکم مقتدرترین حاکم این دودمان، با الحاق سرزمین امیران شکستخورده دیگر و مدارا با مردم توانست حکومت سامانیان را به یک امپراتوری تبدیل کند.
- امپراتوری عثمانی: در زمان عثمان یکم اولین سلطان این امپراتوری، در ابتدا بیگنشین کوچکی بود؛ ولی اندک اندک این بیگنشین کوچک با شیوههای مختلف و جنگهای کوچک و بزرگ به یک امپراتوری قدرتمند چند قارهای تبدیل شد که صدها سال دوام آورد.
- امپراتوری بریتانیا: این امپراتوری ارتشی قدرتمند (بهخصوص در دریا) داشت، از توان اقتصادی خود سود میبرد، با کشورهای همسایه روابط اقتصادی عمیقی داشت و به شیوهٔ استعمارگری، قرنها به بقای خود ادامه داد.
- امپراتوری هابسبورگ: حاکمان دودمان هابسبورگ با ازدواج بین خاندانهای سلطنتی توانستند، از سدههای ۱۴ تا ۱۸ میلادی و قریب به ۴۰۰ سال بر بیشتر اروپا حکمرانی کنند.
فروپاشی امپراتوریها
[ویرایش]تمامی امپراتوریها با حملات خارجی یا جنگها و قیامهای داخلی متلاشی میشوند. مانند:
- سقوط امپراتوری صفوی به دست سپاه افغانها به دلیل بیتدبیریهای شاه سلطان حسین در امور نظامی.
- تضعیف امپراتوری روم به دلیل جنگهای داخلی و سپس انقراض آنان در قرن ۵ میلادی به دست بربرها.
- سقوط امپراتوری بریتانیا بر اثر استقلالخواهی کشورهای مستعمره در قرن ۲۰ میلادی.
- سقوط امپراتوری عثمانی با شکست در جنگ جهانی اول در قرن ۲۰ میلادی.
- سقوط امپراتوری ژاپن با شکست در جنگ جهانی دوم در قرن ۲۰ میلادی.
سقوط نظامهای امپراتوری در جهان
[ویرایش]تا قبل از جنگ جهانی اول، بیشتر جهان توسط امپراتوریها اداره میشد. پس از جنگ جهانی، قدرتهای شکست خورده در این جنگ چنان تضعیف شدند که به سرعت سقوط کردند. امپراتوری عثمانی و امپراتوری روسیه از آن جمله بودند. تا بعد از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ میلادی، تعداد امپراتوریهایی که به حیات خود ادامه میدادند، بسیار کم شد و امپراتوریهایی که در اثر جنگ جهانی اول و دوم ضعیف شده بودند، یا سقوط کردند و یا در نتیجه جنگ نتوانستند مستعمرههای خود را در برابر جنبشهای استقلالخواهانه حفظ کنند. امپراتوری بریتانیا از آن جمله بود که بخش زیادی از مستعمراتش را از دست داد و تبدیل به پادشاهی متحده بریتانیا شد. در جهان امروز کمتر کشورهایی مشاهده میشوند که نظام امپراتوری در آنها به شیوهٔ قدیم وجود داشته باشد؛ زیرا امروزه بیشتر ملتها قادراند خود را از نظر اقتصادی و امنیتی حفظ کنند و نیازی نیست که بخشی از یک امپراتوری باشند.
جستارهای وابسته
[ویرایش]یادداشت
[ویرایش]- ↑ به شکل امپراطوری هم رواج زیادی دارد، اما امپراتوری درستتر است.
- ↑ دیکشنری آنلاین آکسفورد: «قلمرو وسیعی که تحت کنترل یک حاکم مطلقه (معمولاً یک امپراتور) یا یک الیگارشی است که اغلب از مجموعهای از بسیاری از ایالتها یا سرزمینهای جداگانه تشکیل شدهاست.» به طور خلاصهتر: «گروه وسیعی از سرزمینهای تابع که در نهایت تحت حاکمیت یک دولت مستقل هستند.»
پانویس
[ویرایش]- ↑ فرهنگ علوم اجتماعی، باقر پرهام و همکاران، نشر مازیار، ص ۹۳.
- ↑ دانشنامهٔ سیاسی، داریوش آشوری، نشر مروارید، چاپ شانزدهم ۱۳۸۷: ص ۳۵.
- ↑ تفویض اختیار یعنی واگذارکردن و انتقال پارهای (و یا تمام) اختیارات به شخصی یا اشخاصی دیگر.
http://parsi.wiki بایگانیشده در ۳ دسامبر ۲۰۱۵ توسط Wayback Machine) - ↑ Colomer, Josep M. (2017). Empires Versus States. Oxford Research Encyclopedia of Politics.
- ↑ Stanard, Matthew G. (2018). European Overseas Empire, 1879–1999: A Short History. John Wiley & Sons. pp. 3-4.
منابع
[ویرایش]مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Empire». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲۲ مارس ۲۰۲۴.